لیلایی

شعر و ادب و هنر و...

لیلایی

شعر و ادب و هنر و...

لیلایی

وبلاگ خصوصی انتشار نوشته ها و اشعار بانو
#لیلا_طیبی (رها)

بایگانی

۱۶ مطلب در مهر ۱۴۰۰ ثبت شده است

۰۵
مهر

محمد حسن حسامی محولاتی

دکتر محمد حسن قاضی حسامی محولاتی فرزند محمد علی، با نام‌های مستعار ح.محولاتی، قلقلکچی خراسانی، قلقل، بچه دهات و حسامی، زاده‌ی ساعت هفت صبح روز هفتم مهر ماه ١٣٠٧ در روستای عبدل‌آباد محولات از توابع تربت حیدریه، در خانواده‌ای روحانی به دنیا آمد.
پدرش عباس‌قلی، قاضی محولات بود و او را در کودکی به مکتب‌خانه سپرد و پس از چند سال تحصیل علوم قدیمه، در تربت حیدریه به مدارس جدید پای نهاد.
پس از دریافت دیپلم ادبی و دو سال تحصیل در حوزه علمیه و انتشار شعر طنزی که سبب اخراجش از آن‌جا شد!، به استخدام سازمان اوقاف مشهد درآمد و همکاری‌اش را با مجله «معارف اسلامی» آغاز کرد.
در سال ١٣٣٢ با عفت مظفری ازدواج کرد و بعدها صاحب ۴ فرزند پسر شد.
از سال ١٣٣١ نیز با روزنامه خراسان به مدیریت محمدصادق طهرانیان همکاری داشت و به نظم و نثر، اشعار و مقالات فکاهی-انتقادی‌اش را درباره دستگاه حکومتی در دو ستون «فکاهی و شوخی» و «خنده» می‌نوشت و به اصطلاح آنها را قلقلک می‌داد.
سروده بود: 
«روان عبیدم که این روزها/ به جسم حسامی حلولیده‌ام».
او در این روزنامه، دوئل‌های شعری بسیاری با دیگر طنزنویسان روزنامه، یعنی خسرو شاهانی (بچه خراسون) و سید رحمت‌اله وظیفه‌دان (سرو) انجام می‌داد.
گزیده‌ای از این طنزها و فکاهه‌ها، در کتاب مستطاب فکاهی قلقلک (١٣۴٢) منتشر و حسامی محولاتی کم کم به سبب شهرت و سخنوری‌اش، از مشهد عازم تهران شد و ضمن داشتن نمایندگی روزنامه خراسان در تهران، به جمع اصحاب «توفیق» راه یافت. سنت اخوانیه سرایی حسامی محولاتی با دوستان خارج از روزنامه و ادبا نیز برقرار بود. نظیر دوئل های طنزش با حسن خواجه نوری (چراغ موشی گنابادی) یا آنچه برای ابراهیم صهبا سروده بود.
جز روزنامه خراسان و توفیق، حسامی محولاتی برای مجله بانوان نیز نثر طنز می‌نوشت، اما بعد از انقلاب با نشریاتی چون هوشیار، یاقوت، فکاهیون و بالاخص گل آقا همکاری داشت.
حضور موثر در انجمن‌های ادبی نظیر انجمن ادبی کمال، انجمن دکتر حسابی، انجمن سخنوران ایران، … و هم‌نشینی‌های تحریریه گل آقا، از دیگر فعالیت‌های او در دهه هفتاد و هشتاد بود.
کتاب "رنگین کمان طنز" مشتمل بر اشعار طنز و قطعات نثر فکاهی و چند بحر طویل وی، با مقدمه استاد باستانی پاریزی، توسط نشر خرّم، منتشر شده است.
سرانجام این شاعر نام‌آشنا که حدود دو هفته در اغما به سر می‌برد و در منزل شخصی‌اش در تهران بستری بود، صبح چهارشنبه ٢٨ خرداد ١٣٩٣ در ٨٦ سالگی چشم از جهان فرو بست و پیکرش روز یکشنبه ۱ تیرماه ۹۳ در زادگاهش روستای عبدل‌آباد شهرستان مه‌ولات به خاک سپرده شد.

▪︎نمونه شعر:
(۱)
از آن شادم که در دل کینه از کس 
به قدر یک سر سوزن ندارم
کسی از من غباری در دل خویش 
اگر دارد بداند من ندارم!.

(۲)
ای بزرگان تازه ایران
که امیر و وزیر و خان باشید 
بهر اصلاح کارها قدری
بهترک از گذشتگان باشید 
حرف کمتر زنید با مردم
مثل افراد بی‌زبان باشید 
گفته بی‌عمل ضرر دارد
در پی دفع این زیان باشید 
بهر حفظ مقام خود که شده است 
با همه خلق مهربان باشید 
مهربانی کنید با مردم
تا همه عمر در امان باشید 
در بهار مقام بی‌بنیاد
فکر بی‌برگی خزان باشید 
قدری اندر عمل به نفع عموم
آنچه خواهند آن چنان باشید 
وقت سیری خدا نکرده مباد
بی‌خبر از گرسنگان باشید 
گرچه خیلی بزرگ و ناترسید 
باز با یاد کوچکان باشید 
آنچه خواهند خلق از همه‌تان
همه‌تان یک به یک همان باشید 
جز صلاح وطن نیندیشید 
تا همه وقت حکمران باشید 
خدمت خلق را وظیفه کنید 
مردمانی وظیفه‌دان باشید 
چون کمی این و آن گران شده است 
اندکی فکر این و آن باشید 
خدمتی چون کنید با مردم
همه خوشحال و شادمان باشید 
عصبانی ز حرف حق نشوید 
گر وزیر و امیر و خان باشید 
ورنه در پیش ملت و میهن 
همه‌تان مثل دیگران باشید 
تخته گردد یقین درِ همه‌تان
گر به بازار ما دکان باشید!.

(۳)
نشد که نشد
آن‌که چون قد طویلش در جهان پیدا نشد 
خواستم گیرم سبیلش، نردبان پیدا نشد
خواستم تا رایگانی جان دهم در راه او
شهر را گشتم ولی جان رایگان پیدا نشد 
روز روشن، پیش جمعی، هستی ما را زندند
دزد حاضر بود اما پاسبان پیدا نشد 
روبه و میمون در جنگل بود خیلی، ولی 
بین صد میمون گَر، یک تارزان پیدا نشد 
در زمین رهزن بود، در آسمان طیاره‌ دزد
جای امنی در زمین و آسمان پیدا نشد 
خواستم تا با زبان یک عده را رسوا کنم 
تا دهد یاری مرا یک هم‌زبان پیدا نشد 
در پی حق و حقیقت هر چه گشتم تا به حال
جز فریب و جز دکان و جز چاخان پیدا نشد 
هر کجا رفتم حسامی بذله‌گویی مثل من 
شاعری را کو بود طبعی روان پیدا نشد.

(۴)
خواهرزاده‌ی خدا!!
نوجوانی به کدخدا در ده
گفت امشب به من پناهی ده
کدخدا گفت: کیستی پسر؟
نیستی اهل این دیار مگر؟
گفت من فوق انبیا هستم 
پسر خواهر خدا هستم 
کدخدا بی‌معطلی با جِد 
برد او را به جانب مسجد 
گفت پیدا نشد اگر جاییت 
هست این خانه، خانه‌ی داییت.

(۵)
یک روز به بنده گفت شیخی متلک 
کای ریش تراش کافر بی‌مسلک 
با ریش تراشیده و با آن کراوات
جایت به جهنّم است؛ گفتم: به درک.

(۶)
ملولیده
من از وضع حاضر ملولیده‌ام
اگر چه خود آن را قبولیده‌ام
خودم گیج و منگم، ندانم که من 
فروعیده‌ام یا اصولیده‌ام
کنم صبر تا وضع بهتر شود
که تا کس نگوید عجولیده‌ام
از آن ساکتم تا نگوید کسی 
که مخلص زیادی فضولیده‌ام
دخالت نکردم به کاری که باز
نگویند بی‌جا دخولیده‌ام
نه دنبال زورم نه دنبال پول
نه زوریده‌ام من نه پولیده‌ام
اگر بود پولی به جیبم بدان
که قرضیده‌ام یا نزولیده‌ام
مگیر ای جوان خرده بر طنز من 
که مخلص در این ره کهولیده‌ام
من آن طنز گویم که در راه طنز
بزرگیده‌ام، بلکه غولیده‌ام
روان "عُبیدم" که این روزها 
به جسم" حسامی" حلولیده‌ام
گذشته‌ست بسیار سختی به من 
که من با تحمل سهولیده‌ام
ستم‌ها از این‌ها کشیدم بسی 
که از ذکر آنها خجولیده‌ام
از آن بیم دارم کیه بینم شبی 
طنابییده‌ام یا گلولییده‌ام
خلاصه از این وضع و این بلبشو 
ملولیده‌ام من، ملولیده‌ام.


گردآوری و نگارش:
#لیلا_طیبی (رها)


منابع 
- روزنامه اعتماد، شماره ۴۰۱۷، نوشته‌ی عمادالدین قرشی.
https://shirintanz.ir 
http://bahmansabaghzade2.blogfa.com 
https://khosravisahlabadi.com 

  • لیلا طیبی
۰۴
مهر

#هاشور ۵۳


پاییز از راه بیاید،
دلتنگی‌ست،
که از دل و جان می‌ریزد!
 

 #لیلا_طیبی (رها)

  • لیلا طیبی
۰۳
مهر

#هاشور ۵۲

 وَ ماهی؛
به قلاب پناه برد
از-
    هجوم ِتنهائی!
 

 #لیلا_طیبی (رها)

  • لیلا طیبی
۰۳
مهر

محمد شیدا

محمد شیدا  با نام هنری «شیدای دزفولی» شاعر و معلم صاحب نام خوزستانی، موسس و مسئول انجمن شعر شیدا که دارای آثار متعددی در زمینه مدیحه و مناقب است؛ زاده‌ی نهم مرداد ماه سال ۱۳۱۷ بود.
او تا مقطع دیپلم در دزفول (دبیرستان پهلوی) درس خواند و سپس فوق دیپلم و لیسانس ادبیات فارسی را از دانشگاه چمران اهواز گرفت. در همین ایام به شکل مکاتبه‌ای در انجمن شاعران صائب تهران عضو شد.
وی در دوران جنگ مسئول انجمن ادبی شاعران متعهد خوزستان (زیر نظر اداره کل ارشاد خوزستان) شد و در سال ۱۳۷۳ انجمن ادبی شیدا را ثبت نمود.
وی علت علاقه خود به شعر را گرایش درونی به شعر و خواندن رباعیات عمر خیام در کلاس پنجم دبستان، عنوان کرده بود.
شیدای دزفولی از سال ۱۳۴۸ به چاپ آثار شعری خود در مجموعه‌ها و نشریات گوناگون اهتمام ورزید.
سرانجام در دومین روز از اسفند ماه ۱۳۹۵ در اهواز درگذشت.

▪︎کتاب‌شناسی:
- شعله شیرین/ (مجموعه شعر) انتشارات آذروش تهران سال ۱۳۷۱
- فریادی در سکوت / دو جلدی (مجموعه شعر) آذروش تهران سال ۱۳۷۲
- شقایق / دو جلدی (مجموعه شعر) آذروش تهران ۱۳۷۴
- منظومه سجده خونین در مورد نهج‌البلاغه / دو جلدی/ انتشارات آل ایوب (اسلامیه قم) ۱۳۷۷
- آناهیتا / دو جلدی (مجموعه شعر) انتشارات آل ایوب اسلامیه قم.
- لحظه‌های آبی با سهراب (شعرهایی به تضمین و استقبال آثار سهراب سپهری).
- راهیان فردا (مجموعه نثر و قطعه ادبی).
- آشنای ناشناس (مجموعه شعر) نشر کردگار - ۱۳۸۹
        

▪︎نمونه شعر:
(۱)
رویش خورشید 
ما اگر لبیک را پیوسته تمکین کرده‌ایم 
سرفرازی بین، حدیث عشق، تکوین کرده‌ایم 
قصه‌ی شور و شکفتن، قصه‌ی تردید نیست 
رویش خورشید را مبنای تخمین کرده‌ایم 
رهگذار کوچه‌ی کور حقارت را بگو 
ما به همت، توسن ابعاد را زین کرده‌ایم 
نغمه‌ی نای «انالحقی» حضوری از خداست  
با اذان عشق، حد دار، چندین کرده‌ایم 
سر «شیرین» است تلخی، در طریق عاشقی 
«بیستون» داند چرا ما فکر شیرین کرده‌ایم 
شور دریا می‌تواند ناخدا آرد به شور
زین سبب بر موج موج سینه، تسکین کرده‌ایم 
ما عقاب عرصه‌ی عشقیم با خون طلب 
دارمجنونی به سودای تو رنگین کرده‌ایم 
حد خفاشان شب را، باور خورشید نیست 
ما غرور سرخ در چشم فلک بین کرده‌ایم 
ز آسمان دیده‌ها، بارد اگر تسبیح اشک 
شمع‌سان، ما دامن دل، اختر آذین کرده‌ایم 
خاک میدان را به تشریف شهادت‌های خویش 
با جنون جاری جان، رشک پروین کرده‌ایم 
ما زلال شبنم شوریم تا کو‌ی سحر 
شب نخواب بوده، گر خشتی ببالین کرده‌ایم 
جز طریق دوست «شیدا» در طریق ما مجوی
شیوه‌ی شیدا شدن، اینگونه تعیین کرده‌ایم.

(۲)
ای من تو می‌دانی دگر طاقت ندارم
بیهوده گاهی لحظه‌ها را می‌شمارم
دیری‌ست تا در زندگی هر روز، هر شب 
اینجا و آنجا راه غربت می‌سپارم 
چون کودکی‌ها در میان کوچه‌ی عمر 
دیگر خودم را از خودم جا می‌گذارم
از ابتدای کوچه تا تنهایی پیر 
راهی نمی‌ماند به مرز انتظارم
طبق چه یاسایی چرا آن‌هم فقط من 
حق فرار از مسلخ (بودن) ندارم؟
(شیدا) اگر خواهی نشانم، مشکلی نیست 
من آشنای ناشناس این دیارم. 

(۳)
دلم چون پنجره هر جا مکان داشت 
دو چشمی خسته سوی بیکران داشت 
خداوندا تو دانی این زمینی 
چرا در سینه راز آسمان داشت.

(۴)
اگرچه با تو گاهی در تماسم 
تماسم هست طرحی از قیاسم 
ولی با این همه پیوند - دانم 
برایت آشنایِ ناشناسم 

(۵)
به جای آنکه بر حالم بکوشد 
عجب رنگی است بر من می‌خروشد 
بیا بنگر که هر کس زور دارد
به (شیدا) هیزم تر می‌فروشد.


گردآوری و نگارش:
#لیلا_طیبی (رها)


منابع
- از حنجره‌ی کارون، مجموعه شعر دفاع مقدس شاعران استان خوزستان، به کوشش بهمن ساکی‌.
- صفحه‌ی رسمی اینستاگرام انجمن ادبی شیدای اهواز.
http://honarmandekhoozestan.blogfa.com/post/19
http://www.shaer.ir
https://khouzestan.iqna.ir/fa/news/3576329

  • لیلا طیبی
۰۲
مهر

دلم پُر است!
کاکتوس گلدانم!
نه نوازش می‌شوم،
     نه پناهم می‌شود آغوشی...
 

 

#لیلا_طیبی (رها)

  • لیلا طیبی
۰۲
مهر

احمد نوری‌زاده


احمد نوری‌زاده، شاعر، مترجم و ارمنی‌شناس ایرانی زاده‌ی آبان ماه ۱۳۳۰ خورشیدی در کردمحله‌ی بندرانزلی بود. پدر او کارگر آتش‌نشانی شیلات در بندرانزلی عهده‌دار یک خانواده پرجمعیت بود.
او بنیانگذار ارمنی‌شناسی فارسی در ایران بود. همچنین نوری‌زاده تنها شاعر غیرارمنی جهان بود که به زبان ارمنی نیز شعر می‌سرود. در ارمنستان، از او به عنوان «فرزند پارسی‌گوی ملت ارمنی» یاد می‌شود و «جایزه سپاس» را از انجمن نویسندگان ارمنستان دریافت کرد.
به گزارش خبرگزاری مهر، بخش‌هایی از منظومه "ماسیس، کوه نیست" در کتاب‌های درسی مقطع دوم راهنمایی مدارس ارمنی تدریس می‌شود.
نوری‌‌زاده در گفت‌وگویی در سال ۱۳۸۷ گفته بود سرگرم نوشتن رمان سه جلدی به نام "در گذرگاه رنج" است که نیم قرن زندگیش همراه با خاطرات و خطرات تاریخی در قالب داستانی است.
وی که در اواخر عمر در گل یاس یکی از ساختمان‌های آسایشگاه کهریزک مخصوص بیماران ام‌اس، تحت مراقبت‌های پزشکی و اجتماعی بود. در صبح روز دوشنبه اول شهریور ۱۴۰۰ در سن ۶۹ سالگی درگذشت.

▪︎جوایز:
- جایزهٔ جهانی فرهنگی گارپیس پاپازیان از کشور اتریش، ۲۰۰۰ میلادی.
- جایزهٔ عالیترین نشان فرهنگی جمهوری ارمنستان به نام مدال موسس خورناتسی (ارمنی: ՀՀ «Մովսես Խորենացի» մեդալ‎) از روبرت کوچاریان، رئیس‌جمهور ارمنستان، ۲۰۰۱ میلادی.
- مدرک پروفسوری افتخاری از دانشگاه ایروان، ۲۰۰۱ میلادی.
- جایزه بزرگ انجمن نویسندگان ارمنستان، گانتِق (ارمنی: ՀԳՄ «Կանթեղ» մրցանակ‎)، ۲۰۰۵ میلادی.
- نشان طلایی فرهنگی جمهوری ارمنستان، از طرف وزیر فرهنگ این جمهوری، به پاس فعالیت‌های فرهنگی دامنه‌دار و چشمگیر، مهر ۱۳۹۰ (۲۶ سپتامبر ۲۰۱۱ م).

▪︎کتاب‌شناسی:
■ تالیفی:
- تاریخ و فرهنگ ارمنستان: پژوهشی بر تاریخ و فرهنگ کشور ارمنستان.
- سلام بر شما ارمنی‌ها: مجموعه شعرهای ارمنی.
- در شب تنهایی و رؤیاها: مجموعه شعرهای ارمنی.
-رازقی‌ها بگذار عطر بفشانند: مجموعه شعرهای فارسی.
- در شب تنهایی و زمستان جهان: مجموعه شعرهای فارسی.

■ ترجمه:
- باغ سیب.
- باران.
- بیست داستان کوتاه و بلند از ۱۵ نویسنده‌ی نامدار ارمنی.
- پاییز در پرواز اثر واراند کورکچیان.
- پتر اول اثر «آلکسی تولستوی.
- صد سال شعر ارمنی: نمونه‌های شعر بیش از هفتاد شاعر ارمنی (۱۳۶۹ انتشارات چشمه، با پیشگفتار ۱۴۸ صفحه‌ای درباره تاریخ و فرهنگ ارمنی).
- تسولاک یک داستان بلند نوشته آکسل باکونتس.
- بیست و شش کمیسر یا کمون باکو از هراچیا کوچار.
- سرودهای سرخ مجموعه اشعاری از یقیشه چارنتس.
-آی وطن! آی وطن! مجموعه اشعار و قصه‌هایی از هوهانس تومانیان.
- عاشقانه‌های آبی مجموعه شعر واهاگن داوتیان.
- آمالیا رمان نوشته‌ی ناردوس.

▪︎نمونه شعر:
(۱)
کجایت بجویم که در کوچه‌های جوانی رها گشته‌ای
از آن کوچه‌ها 
اینک آشفته جانی به جا مانده است 
رها در پی خواب آبی 
جهان را به پا در نوشتیم تلخ 
کجا خواب آبی؟
سرابی است سهم آنچه ما جسته‌ایم 
کنونت رها می‌کنم 
توسن خواب‌های خیال آشنا 
بتاز اندر آن کوچه‌هایی که 
گم شد بهاری جوان
مگر در خیالش بیاییم پژمرده جان.


گردآوری و نگارش:
#سعید_فلاحی (زانا کوردستانی)

 
منابع
- ویکی‌پدیا فارسی.
- بی‌بی‌سی فارسی.
www.gisoom.com/book/1239604
https://www.google.com/amp/s/www.mehrnews.com/amp/581207/
@ibnaibna 
@afarineshdastan

  • لیلا طیبی