لیلایی

شعر و ادب و هنر و...

لیلایی

شعر و ادب و هنر و...

لیلایی

وبلاگ خصوصی انتشار نوشته ها و اشعار بانو
#لیلا_طیبی (رها)

بایگانی
۱۷
آذر

 

 

- پرواز احساس:

 

 

دلتنگت که می‌شوم،

حسِ پرواز--

به سرم می زند...

افسوس!

من پرنده ای محبوسم

    [زخمی ی میله ها]!

 

 

 

#لیلا_طیبی (رها)

#هاشور

 

 

  • لیلا طیبی
۱۷
آذر

مجموعه هاشور ۱۲ #لیلا_طیبی(رها) 

۱- مرگ پنجره:

اگرچه ﺗﻮﻓﯿﺮﯼ ﻧﺪﺍﺭﺩ؛
[در این شهر سیمانی،]
ﺍﻣﺎ،،،
--ﺍﺯ ﺑﺴﺘﻪ ﺑﻮﺩﻥ پنجره‌ها،
ﺑﯿﺰﺍﺭﻡ!

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

۲- تهیدست:

گرچه خالی است،
  -- دستانم،
اما،
در اوج تهیدستی،
پُر است،
    از "نبودنت"،،،
      --جیب تنهایی‌ام!


#لیلا_طیبی (رها)
#هاشور

  • لیلا طیبی
۱۵
آذر

جعفر کوش‌آبادی

جعفر کوش‌آبادی (۱۳۲۰–۱۳۸۸) شاعر نوگرای معاصر بود. او به خصوص در دههٔ چهل، از چهره‌های شاخص شعر معترض و اجتماعی معاصر ایران بود. زبان شعر او ساده و به زبان کوچه و بازار بود، نوعی شعر متعهد دانسته می‌شود و مورد حمایت روشنفکران چپ‌گرا قرار داشت. کوش‌آبادی پیش از انقلاب به خاطر همسویی با مارکسیست‌ها و درون مایه اعتراضی اشعارش زندانی شد. او با شعرهایی چون منظومهٔ حماسی «برخیز کوچک خان!» به شهرت رسید.
کوش آبادی که متولد تهران بود، بر اثر بیماری سرطان در سال ۱۳۸۸ در همین شهر درگذشت. او از خود دو دختر و یک پسر بر جای گذاشت.
استاد شفیعی کدکنی (م.سرشک) در نقد دفتر شعر او «ساز دیگر» نوشت: «...کوش‌آبادی نشان داد که نسبت به زندگی و محیط خود بسیار صمیمی است، خوب در می‌یابد و خوب حس می‌کند و ایمان دارد و شرط اصلی در پیشرفت یک شاعر همین سه موضوع است، خوب دریافتن و حس کردن و ایمان داشتن است. بقیه مسائل امور عرضی هستند و به تدریج جای خود را در شعر او باز خواهند کرد. یک شعر او می‌ارزد به تمام این شعرهای مجله‌ای و «ترجمه درخور» و قلمبه‌های بی‌معنی شاعرانی که دارند، اندک اندک «بین المللی» می شوند».

♦کتاب شناسی:
- ساز دیگر ۱۳۴۷
- منظومه کوچک خان ۱۳۴۸
- چهار شقایق ۱۳۵۷
- سفر با صداها ۱۳۶۰
- اژدهای سیاه
- در آینه

♦نمونه شعر:
(۱)
غروب پاییز...

پیچیده‌ های و هویِ کلاغان به کوچه‌ها
بر گیجگاهِ سنگی شهرِ شکسته‌مان
خون موج‌ می‌زند.

_چون گربه حنایی همسایه در شکار_
خورشید
بر رویِ شیروانی چرکین روبرو
دزدانه در کمین کلاغان نشسته است.

برگِ هزار رنگِ درختان خانه‌ها
گویی که آرزویِ مردم غمگین زاغه‌هاست
کاینک به دستِ باد
تاراج می‌شود.

(۲)
گل سرخ و خورشید

سهم من دستی هست و قلمی
سهم من، دامنی از بذر زمخت کلمات
تا در این پاییز دلتنگی
برزگروار بیفشانم بذرم را بر دفتر خاک
می‌روم در دل باغ
می‌زنم بیلچه را به زمین
و ورق می‌زنم آهسته در تاریکی
خاک سرما زده را
و صمیمانه بر هر ورقش
می‌نویسم دانه
می‌نویسم گل سرخ
می‌نویسم خورشید.
(از کتاب چهار شقایق، چاپ دوم، ۱۳۵۷، نشر نیل)

(۳)
من پس پنجره در فکر، بنا می‌کردم
خانه‌ای را که به گلدان‌های طاقچه‌اش
مهربانی می‌رست
آتشی گل می‌کرد
بوی ذرت به خیابان‌های گردآلود
زندگی می‌بخشید
رهگذاری به رفیقش می‌گفت:
"ای برادر جان سیب
تا که از شاخه بیفتد به زمین
چرخ‌ها خواهد خورد"
و قناری‌های کوچک مغمومم در تنهایی
گله‌های خود را
از بهار قفس کاذب خویش
به گل صورتی باغچه‌مان می‌گفتند.

جمع‌آوری و نگارش:
#لیلا_طیبی (رها)

  • لیلا طیبی
۱۲
آذر

- شعر ناکار:
چاله ای خواهم کند،،،
تا شعرهایم را،
       زنده به گور کنم...
                               ♡
شعری که نتواند عاشقت کند،
شعر نیست،
        - زخم است!


 
#لیلا_طیبی (رها)
#هاشور_در_هاشور

  • لیلا طیبی
۱۰
آذر

مجموعه اشعار هاشور ۱۱ #لیلا_طیبی(رها) 

(۱)
به یاد آور مرا،
     --امروز،،،
یادبودهای فردایت،
بی من،
         بی‌فایده‌ست!

 
(۲)
 
زخمی‌ عمیق دارد،
درخت عمر من از
          --تبر تنهایی!


#لیلا_طیبی(رها)
#کتاب_عشق_از_چشمانم_چکه_چکه_می_ریزد

  • لیلا طیبی
۰۹
آذر

  • لیلا طیبی
۰۹
آذر

سیروس نیرو

سیروس نیرو (زادهٔ ۱۳۰۹ — درگذشتهٔ ۱۳۹۵) شاعر و پژوهشگر ادبی ایرانی بود.
او از شاگردان بلافصل نیماست که همراه با اسماعیل شاهرودی محضر استاد شعر نو فارسی را درک کرده بود. او فارع التحصیل رشته ادبیات دانشگاه تهران بود و در زمینه های شعر کلاسیک ایران تخقیقات مفصلی انجام داده است. سیروس نیرو کتابی درباره‌ بنیانگذار شعر نو فارسی با عنوان "نیما" نوشته است.
سیروس نیرو نظراتی بحث برانگیز درباره شاعران قدیم و معاصر ادبیات فارسی داشت. از جمله اینکه مولوی و سنایی را شاعرانی شفاهی می‌دانست که در اواخر عمر، کیفیت آثارشان نزول پیدا کرده بود.
آقای نیرو معتقد بود که تا پیش از رضاشاه مردم عادی فقط قرآن و حافظ را می‌شناختند و کتاب‌های ادبیات فقط در اختیار عده خاصی بود. به عقیده او "رینولد نیکلسون"، خاورشناس بریتانیایی بود که ادبیات فارسی را در دوره معاصر احیا کرد.
او در گفت‌وگوی مفصلی با خبرگزاری ایسنا درباره شاعران مشهور پس از نیما گفته بود: "سهراب (سپهری) و شاملو و (فروغ) فرخزاد شعر فارسی نگفته‌اند. چیزهایی برای خودشان گفته‌اند که قشنگ هم هست، ولی با فرهنگ ما این‌ها شاعر نیستند. شعر ما همان شعر حافظ است که نمی‌توان یک کلمه از آن را جابه‌جا کرد."
او در روز سه شنبه ۲۵ آبان ۱۳۹۵ در پی ابتلا به عفونت ریه در بیمارستان طالقانی تهران درگذشت.

- آثار:
✓ با تهاجم باد (مجموعه‌شعر)، چاپ اول، ۱۳۷۸
✓ از غلس تا گرمگاه (منظومهٔ کوراوغلو)، چاپ اول، ۱۳۷۹
✓ مینیاتورهای ایرانی (مجموعه‌شعر)، چاپ اول، ۱۳۷۹
✓ عشقت رسد به فریاد (مجموعه‌شعر)، چاپ اول، ۱۳۸۰
✓ درّ یتیم (شرح کامل خسرو و شیرین حکیم نظامی گنجوی) با شرح بیت‌های پیچیده، سیروس نیرو؛ ویراستار: محمد مفتاحی، تهران: روزگار، چاپ اول، ۱۳۹۵
✓ پیامبر نامُرسَل (شرح کامل اسکندرنامهٔ حکیم نظامی گنجوی)، به‌اهتمام: محمد مفتاحی؛ شارح: سیروس نیرو، تهران: روزگار، چاپ اول، ۱۳۹۵
✓ دون ژوان (شرح کامل هفت‌پیکر حکیم نظامی گنجوی)، به‌اهتمام: محمد مفتاحی؛ شارح: سیروس نیرو، تهران: روزگار، چاپ اول، ۱۳۹۵
✓ گوهرفروشان مهتاب (شرح کامل لیلی و مجنون نظامی گنجه ای) به اهتمام محمد مفتاحی؛ چاپ اول ۱۳۹۵
سیاه مشق (شرح کامل مخزن الاسرار نظامی گنجه ای) به اهتمام محمد مفتاحی؛ چاپ اول ۱۳۹۵
✓ رد پا و از غلس تا گرمگاه به کوشش و ویرایش محمد مفتاحی؛ انتشارات ایلیا، ۱۳۹۵
✓ آیینه و آه؛ به کوشش و ویرایش محمد مفتاحی؛ انتشارات افراز؛ چاپ اول ۱۳۹۴
✓ داستان‌های پیش پا افتاده؛ به کوشش و ویرایش محمد مفتاحی؛ انتشارات افراز؛ چاپ اول ۱۳۹۵.

- نمونه شعر:

)
نوستالژیا 

شب دیرگاه خواب ام شکست
از قشقرقِ بلبلانِ پارک شدۀ کنار‌ِ خیابان                      
به: پوران فرخزاد عزیز

خیره به ظلمتٍ شب تا دیار کودکی پَر گشودم،
پَروازی حسرت بار و شیرین.
***
روی بام و خوابِ کنارِ ستاره‌ها
نوای مرغِ حق در زلالی مهتاب،
ـــ دنده‌ات نرم، چرا گندمِ یتیمی راخوردی؟
حالا هم راهِ قطرۀ خونی از گلو بیرون بریزـــ
پچ پچۀ جویبارِ اقاقیا،
تاطلوعِ گل‌گونِ فلق، از بامِ باغ و نَفسِ نسیم؛
آه تهرانِ قدیم!
***
از بوقِ سرسام و عبورِ کامیونِ آجر در شب
بدتر! غُرشِ گوش خراشِ هواپیما،
تا ریختنِ جیوه در گوش!
آسفالتِ داغ و له‌لهِ عابرین،
در تابستانِ بی‌درختِ کوچه‌ها.
***
شب‌های شب‌چره، قیلولۀ پیش از ظهر
بانوای گرمِ حسین، کردِ شبستری و فرخ‌لقا،
و مهربانی بزرگ‌ترها.
عبورِ زنی پا به ماه و بوی عطرِ شیر
صدای خش‌دارِ جغجغه‌ای و فریادِ بچه‌ها
آن‌گاه هدیه به کودکِ یتیم
آه تهرانِ قدیم!
***
باز بلبلانِ کنارِ خیابان نعره سر دادند.
باز چرتم پاره شد.

)
با کسی هیچ مگو!

با کسی هیچ مگو!
قصه‌ی غصه‌ی خود را هرگز
بر لب رود مگو
حاصلی نیست
که بی برگشت است  
 نتواند بزداید غم تو
     * * * 
در دل کوه مگو
زانکه این گنگ ابد
در سکوت است اسیر
 که نمی میرد و جاویدان است.
       ***
با درختان هرگز...
که پریشان دم هر بادند
 بدل فاحشه‌ها، بدنامان.
          ***  
 ابرها، می‌گریند!
برکه‌ها، پر لجن‌اند
اندرین ورطه‌ی پر رنگ و ریا چون من باش
با کسی هیچ مگو
                  هیچ مگو!

               
وبلاگ شخصی سیروس نیرو:
http://siroosniroo.blogfa.com

جمع‌آوری:
#لیلا_طیبی (رها)

  • لیلا طیبی
۰۸
آذر

- شعر ناکار:

چاله ای خواهم کند،،،
تا شعرهایم را،
       زنده به گور کنم...
                               ♡
شعری که نتواند عاشقت کند،
شعر نیست،
        - زخم است!
 

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ


 - جادهٔ قلبم:

برای تو،،،
در قلبم جاده ای ساخته‌ام
                      ‌_ بی‌انتها
نگران برگشت نباش...
...
دوست داشتنت؛
شبیه همین جاده-
          بی‌انتها ست!
 

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ


- بازیچه:

نه تو کودک بودی،،،
-- نه دل من؛
            اسباب بازی!
                              _♡_
آه!
چگونه مرا
به بازی گرفتی؟!
              


 #لیلا_طیبی (رها)
#هاشور_در_هاشور

  • لیلا طیبی
۰۶
آذر

انتشار اشعاری از لیلا طیبی در کانال تلگرامی مجله شهرگان کانادا

  • لیلا طیبی
۰۶
آذر

  • لیلا طیبی