لیلایی

شعر و ادب و هنر و...

لیلایی

شعر و ادب و هنر و...

لیلایی

وبلاگ خصوصی انتشار نوشته ها و اشعار بانو
#لیلا_طیبی (رها)

بایگانی

علیرضا شکرریز

چهارشنبه, ۱۹ دی ۱۴۰۳، ۰۵:۱۴ ق.ظ

استاد "علیرضا شکرریز" شاعر معاصر ایرانی، زاده‌ی سال ۱۳۴۵ خورشیدی در اهواز است و از سال ۱۳۷۱ بطور جدی به شعر روی آورده است.

استاد "علیرضا شکرریز" شاعر معاصر ایرانی، زاده‌ی سال ۱۳۴۵ خورشیدی در اهواز است و از سال ۱۳۷۱ بطور جدی به شعر روی آورده است.
او ارشد رواشناسی خوانده است و عضویت در هیئت مدیره‌ی انجمن شعر اهواز به مدت شانزده سال و عضویت در هیئت داوران در جشنواره های مختلف را در کارنامه فعالیت خود دارد.  ‏‌‏‏‏
ایشان هم اکنون نیز مسئول انجمن مستقل شعر سپید اهواز هستند و چند سالی است کارگاه های شعر سپید را برگزار می‌کنند و در کنار ادبیات و شعر در زمینه‌ی مشاوره و شعر درمانی هم فعالیت دارند، به شکلی که پایان‌نامه‌ی خود را در خصوص شعر درمانی به رشته‌ی تحریر در آوردند.


◇ جوایز ادبی و هنری:
- کسب مقام نخست در کنگره‌ی شعر استان خوزستان
- کسب مقام نخست در سومین کنگره‌ی شعر استان 
- کسب مقام داستان برگزیده‌ی در بخش آیینی سال ۱۳۸۶ 
- کسب مقام نو در نخستین جشنواره‌ی شعر پایداری
- کسب مقام نخست در چهارمین جشنواره‌ی شعر بسیج استان
- کسب مقام نخست، دومین همایش منطقه‌ای شعر ناله‌های فرات 
-کسب مقام نخست در جشنواره‌ی سراسری دانشگاه آزاد 
و...


◇ کتاب‌شناسی:
- مجموعه شعر آزاد لعنتی‌ها برایم دعا کنید - سال ۱۳۸۱ - انتشارات لاجورد (این کتاب از جمله برگزیدهای نخستین جشنواره‌ی شعر استان خوزستان بود) 
- مجموعه شعر آزاد یک پیاله پنجه‌ی عباس - سال ۱۳۸۷ -  انتشارات دانشگاه آزاد اسلامی اهواز
- مجموعه شعر آزاد بنویس با قلب کوچک من - سال ۱۳۸۷ - انتشارات دانشگاه آزاد اسلامی اهواز
- مجموعه شعر آزاد این خودکار دارد قرمز می‌نویسد - سال ۱۳۹۱ - انتشارات پل (این کتاب در سال ۱۳۹۳ از کاندیدهای دوره‌ی نهایی کتاب سال جمهوری اسلامی ایران بود.
- مجموعه شعر آزاد آواز سال‌های نوری - سال ۱۳۹۷ - انتشارات هشت 
- مجموعه شعر آزاد با پوستی از آفریقا - سال ۱۳۹۸ - انتشارات هشت
- روانشناسی تجربی در آزمایشگاه (کتابی در زمینه‌ی روانشناسی) - سال ۱۳۹۷ - انتشارات آیات
- مجموعه شعر آزاد یک روز قرن‌ها بعد شد - سال ۱۳۹۸ - انتشارات خوزان (این کتاب در جشنواره‌ی شعر سپاس سال ۱۳۹۸ مقام نخست را کسب کرد) 
- مجموعه شعر بر پوستم کبریت بکش ابراهیم - سال ۱۳۹۹ - انتشارات مهر و دل (این مجموعه در سال ۱۴۰۰ نامزد کتاب شانزدهمین جشنواره‌ی بین‌المللی شعر فجر شد) 
- عطرهای گمشده (مجموعه شعر انجمن شعر سپید اهواز) - انتشارات مهر و دل - اردیبهشت ۱۴۰۰ 
و...


◇ نمونه‌ی شعر:
(۱)
کودکِ پا برهنه زنجیر می‏‌زنی!؟
مادرِ پیر از گریه می‏‌لرزی!؟
مرد معتاد سینه می‌‏زنی!؟
و این دستِ افتاده بر دفتر کلمه کلمه، زنجیر زنجیر 
با این همه گریه، لابه‌لای خیابان چه باید کرد؟
نام دیگر این شهر شهید است 
دیگر دو هزار علمدار
چند هزار پای کوچک پا برهنه 
صدها مشکِ از هوش رفته 
و زنجیر بر طبل‏‌های بمباران شده
در این همه باران با دلِ خیس، چه باید کرد؟
دریاها فراوان بودند و
هیچ شهری از آن پس آب نخورد.


(۲)
در زیباترین رقصِ در تیر باران
پاره کردنِ پیراهنِ جان، در تیرباران
و نیفتاد
تیرها، بر سینه‌‏اش می‌‏مردند و
نیفتاد
با مشکِ سوراخ سوراخ اما 
چکه 
چکه 
می‏‌افتاد
آرام آرام خداوند از زمین بلندش کرد
به فرشته‌‏ها نشان داد و گفت:
نامش عباس است 
و دست‌هایش دست‌های من.


(۳)
سیلی روی صورتش 
زنده است 
سینه‌‏زنی 
قند 
علم‌ها 
آقا کنار، جنگ است!
این خودکار دارد قرمز می‌نویسد 
تیر سه شعبه در شهر کجا می‌رود؟
گلویتان را تازه کنید، چای آوردم
عصر، عصر، عصر 
آقا از صف زنجیرها خارج نشوید!
تیراندازها آماده آماده
این کاغذ لعنتی دارد آتش می‌‏گیرد
آب آب...

دستم به زبانم 
سرم در باد
ببخشید آقا صدا از کدام نیزه
قرآن
این بلندگو دارد گریه می‌‏کند 
اما من یک سابقه دارم
آخرین نیزه‌‏ای
که از سینه‌‏ام بیرون کشیدند 
نام حسین بر آن نوشته بود.


(۴)
به بال‏‌های ذوالجناح
نمی‌دانم چرا شکسته‌ها را جمع می‌کنم 
وسطِ شبیه خون
می‌‏ریزد
آسمان دارد حرف می‏‌زند 
کم نمی‌‏آورد آب
گفتم جیب‏‌های بزرگی دارم
عکس‏‌های تو را دارم
عکسی که سینه‌‏ام را از توی پیراهنم پاره کرد!
کروکی خانه یا چشم توست 
ریش‏ه‌ای سرخی که برای سجده کم آوردم
تنها من نه درختان هم همین‌طور
دیوانه‌‏ها را برای صدا کردن آفریدند 
فرود شمشیر سجده می‏‌کند 
بوسه می‌‏دهد 
گریه می‏‌کند 
روی ران اسبی که تیر 
دارد، می‌‏میرد
می‌‏میرد.


(۵)
چه شکستن 
چه سرهایی، شکستن دارم
چه پاهایی، نیزه‌‏ای
به سفر رفتن 
به آتش رفتن 
جا پای هفتاد و دو برف
باران باریدن

دست بردار
شش ماهه ...
برای خوردن باران
تیر، باران می‌بارد
تمام شد 
من خودم را نمی‏‌بخشم 
به مادر به پدر
سر تمام دیوارها ریخته شکسته نیزه
درها 
شیشه‌ها 
به همین پیراهنی که از دستِ سینه‌ام کلافه است.


(۶)
-من خدارا با خرما می‌خواهم 
گلوله را با شقیقه 
بالا و پایین بُرد و بالاتر فکر نکرد
من دنیایی همین طور می‌خواهم 
-حیف این مرد، خیابانی شده
همین طور
که می‌خواهد بگوید 
که برگرد توی کفشِ کودکی 
همین طور
ببین!
زیرِ درخت من نباشم 
و فراموشم نشده باشد 
برای دنیایی که می‌خواهم 
لطفا بگذارید قدم بزنم.


(۷)
با دهانی آویخته بر سایه‌ام
با استخوان‌های گمشده
پیدا نمی‌شوم
دیگر از این همه 
پوست به استخوان رسیده
قرن‌ها گذشته و
کسی بر نگشته است.


(۸)
هر روز بر سر تو 
بین گل‌ها دعواست 
چنان می‌روند و می‌آیند 
که آدم
هوس سیب و حوا را
با سه شعبه 
عوض می‌کند 


(۹)
گرسنه‌ام
نکند دیر از راه رسیده باشم 
تیری برای خوردن 
نمانده باشد.


 (۱۰)
[مرگ مولف] 
و ناگهان از رگ‌های دفتر فواره زد 
این جمله را مولف 
در گوش میز تحریر نوشت:
اما او خون کودکش را به آسمان پاشید 
 این جمله را من فقط... 
_ و او تیر فرو رفته را از سمت راست در آورد من اما فقط دارم می‌نویسم 
یا دست به تیزی خود کار برده‌ام؟
یا شعر 
شفاعت است 
یا کودکی شش ماهه 
لابه‌لای کلماتش کبوتران سفید 
سرخ
سبز 
رها می‌شوند 
پس ای اره‌های کشیده بر درخت! 
مگر زخم چقدر حمایت می‌کند؟
چند هزار سال مگر 
از مرگ مولف باید بگذرد
تا او از آسمان
خون پسرش را پس بگیرد؟
اما متن 
حرفی نمی‌زند 
و فواره‌ها سرخ ادامه می‌دهند.


          
گردآوری و نگارش‌: 
#لیلا_طیبی 

 

سرچشمه‌ها
- طرحی نو در دانشنامه شعر عاشورایی، مرضیه محمدزاده - جلد دو
www.khuzestanpoets.blogfa.com
www.fa.wikihussain.com
و...

 


#انجمن_ادبی_شعر_و_ادب_رها
#شبکه_خبری_رها_نیوز 
#anjoman_sheroadab_raha
#News_network_RAHA

  • لیلا طیبی

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی