لیلایی

شعر و ادب و هنر و...

لیلایی

شعر و ادب و هنر و...

لیلایی

وبلاگ خصوصی انتشار نوشته ها و اشعار بانو
#لیلا_طیبی (رها)

بایگانی
آخرین مطالب

زهرا زاهدی

جمعه, ۱۵ آذر ۱۴۰۴، ۰۲:۳۵ ق.ظ

خانم "زهرا زاهدی“، شاعر، نویسنده و فعال فرهنگی افغانستانی از قوم هزاره، زاده‌ی سال ۱۳۶۰ خورشیدی، در ولسوالی ورس در بامیان افغانستان است.

 

زهرا زاهدی

خانم "زهرا زاهدی“، شاعر، نویسنده و فعال فرهنگی افغانستانی از قوم هزاره، زاده‌ی سال ۱۳۶۰ خورشیدی، در ولسوالی ورس در بامیان افغانستان است.
او همانند بسیاری از مهاجران افغانستانی، بیشتر سال‌های عمرش را در ایران گذرانده، زمانی که یک ساله بوده‌ است، پدر و مادرش در ایران پناهنده شده و ساکن شهر قم می‌شوند.
وی تحصیلات خود را تا پایان دوران متوسطه در این شهر طی کرد و فعالیت‌های هنری، ادبی و فرهنگی خود را نیز در همین شهر آغاز کرد. بعد از آن مقیم تهران شد و در دانشگاه الزهرای تهران در رشته‌ی زبان ادبیات فارسی مشغول به تحصیل گشت.
وی فعالیت‌های ادبی و فرهنگی‌اش را همزمان با انتشار نشریه‌ی ضمیمه‌ی هفته‌نامه‌ی وحدت در ایران، آغاز کرد، و تاکنون با نهاد‌های مختلف فرهنگی همکاری داشته، که برخی از آنها به شرح زیر است:
- هیئت تحریریهٔ بانوان در نشریهٔ افق
- همکاری با ضمیمهٔ نشریهٔ تفاهم
- مسئول بخش شعر و ادبیات مجلهٔ فجر امید
- همکاری با ارگان نشریاتی یکی از احزاب سیاسی افغانستان
- همکاری با کمیسیون زنان حزب وحدت
- عضو هیئت رهبری «کانون ادبی کلمه» در قم
- عضو هیئت رهبری «خانهٔ ادبیات افغانستان»
و...

از وی یک مجموعه شعر به نام "زمین برای من تنگ" است، در سال ۲۰۱۴ میلادی، از سوی انتشارات عرفان در تهران منتشر شده‌ است.
او جزء شاعران برگزیده‌ی چهارمین دور جشنواره‌ی ادبی قند پارسی (۲۰۰۶، تهران) و شایسته‌ی تقدیر جایزه‌ی صلح سیمرغ بنیاد آرمانشهر (۲۰۱۲، کابل) است.

─━⊰═•••❃❀❃•••═⊱━─

◇ جوایز و افتخارات:
- تقدیر در پنجمین جشنواره ادبی قند پارسی در بخش ویژه ادبیات پایداری (تهران، ۱۳۸۸)
- برگزیده دوم شعر در جشنواره بین‌المللی شعر طوبی سال ۱۳۹۰
- نفر اول برگزیده شعر سپید در ششمین جشنواره قند پارسی در سال ۱۳۹۰
- تقدیر شده در جشنواره شعر صلح در هرات
- تقدیر شده در همایش بین‌المللی افغانستان و زبان و ادب فارسی دری در دانشگاه آزاد اسلامی واحد ورامین سال ۱۳۸۱
- تقدیر شده در برنامه ادبی «بلخ تا شیراز» در دانشگاه قم
- برگزیده بخش شعر در جشنواره رویش ویژه دانشجویان
- برگزیدهٔ چهارمین دوره جشنوارۀ ادبی قند پارسی (۲۰۰۶، تهران)
- شایستهٔ تقدیر جایزۀ صلح سیمرغ بنیاد آرمانشهر (۲۰۱۲، کابل)
و...

─━⊰═•••❃❀❃•••═⊱━─

◇ نمونه‌ی شعر:
(۱)
می‌کوشم به یاد بیاورم تو را
چون گرمای آخر بهار.
چون خوشه سنگین از گندم
در مزرعه کنار جاده.
یادت سنگین‌
چون اناری که از شاخه فرو می‌افتد
چون
خداحافظی با چشم‌هایت
بر زینه‌های بهار.

پنهان می‌کنم دوست داشتنت را
چون ماهی سرخی در قلبم.
نمی‌توانم بگویم دوستت دارم، یار یگانه‌ام!
نمی‌توانم بگویم
گرسنگی چه می‌کند با لبخندهامان
آوارگی چه می‌کند با قلب‌هامان
با حنجره‌ای که نباید سخن بگوید
که شنود می‌شود گرمای نفس‌هامان
و صدای لرزان ما
در این سوی خط.

رد تو اما
در کتابخانه
در پیاله چای
در پیراهن خیس عرق
در صدای دمبوره
در انگشت‌هایم

یادت در جانم
چون کشمش تر شده در شراب
روشن است.

تو را پنهان کرده‌ام
چون بیماری لاعلاجی در خونم.
دوستت دارم
و باید سکوت کنم
با جنگلی آتش گرفته در سینه‌ام.

بگذار زخم‌های تو را ببوسم از دور
بگذار دوستت بدارم
در نهان‌گاه سینه‌ام
چون گناهی تازه در مسجد شهر.
چون آخرین کلمات پیش از مرگ.

جهان به کام ما نیست
تو در آن سو
دلتنگی‌ات را می‌شماری
به زبان بیگانه سخن می‌گویی
و خواب می‌بینی:
صلح است و کابل؛ رنگین
صلح است و مزار؛ سرخ
صلح است و کوه روشن از صدای دمبوره‌ات.

من این‌جا
در سرزمینِ «پارسی شکر است»
تلخ می‌شوم از اندوه
و چشم‌هایم را
زنده نگاه می‌دارم برای دیدنت.
یار!
یار!
یار!
پنهان می‌کنم دوست داشتنت را
چون ماهی سرخی در قلبم

بگذار صدای تو را بنوشم از دور
چون کشمش تر شده در شراب.

(۲)
تبم را اندازه نگیر دکتر!
نه شنیدن صدایش از آن سوی خط
نه دیدنش در صفحات اینترنت
نه ماشین زمان که مرا به گذشته برگرداند
نه قالیچه سلیمان
که بر ابرها سفر کنم...
هیچ کدام حالم را بهتر نخواهد کرد
تبم را اندازه نگیر دکتر!
اگر می‌توانی نسخه‌ای بپیچ
که فاصله را درمان کند.

(۳)
تو، زخمی ِ من
من، زخمی ِ تو
آخ از این زخم‌های سر درگم
تکلیف چاقو هنوز روشن نیست...

(۴)
من اعتراف می‌کنم؛ آری جهنمم!
نه! من بهشت گمشده در خواب آدمم
نه! اعتراف می‌کنم امشب بدون تو
حوای تلخ  گم شده دنبال آدمم
حتا برای شستن چشمان خشک خود
دریایی از غزل بنویسم اگر، کمم
شاید شبیه دختر آواره‌ام و یا
دیوار ِ لک شده از گریه نمم 
شاید شبیه نان کپک خورده یا نمک
من برکت ِ همیشگی سفره­‌ی غمم
شاید که زندگی شده‌ای! زندگی؟! که من
بی‌تو برای خودکشی خود مصمم
پروا ندارم این که چرا و چگونه‌ای؟
آخر، نه من خدا، نه فرشته، که آدمم
من برکت همیشگی سفره­‌ی غمم
من اعتراف می‌کنم آری جهنمم.
 

(۵)
بوی سیب
بوی انگور تازه
          در هوا جاری است.
بوی پاییز
اشتیاق گرم شدن در سپیده­‌های کرخت.
همه چیز جای خودش است:
                             مرگ
                             تولد
                             عروسی
                             عزا
                             انتحار
                            حتی ترک­‌های ریز، بر پوست انار
همه چیز به موقع:

                     به بار نشستن باغ‌های گردو
                     چیدن درختان بادام
                     دویدن دست­‌های زخم و زیلی بر شاخه­‌ها
                     آبیاری دشت­‌های سبزی
                     حتی کارگران چشم  بادامی در مزارع پنبه...
همه چیز سر ساعت معین:
                                پخت نان
                               صف شیر
                              روزنامه­‌های صبح و عصر
                              کلاس­‌های درس
                              حتی بمب­‌ها به وقت رهایی...

تو کجایی اما؟
بوی تو چرا نیست در خانه؟
مثل ملافه­‌ای که کنار رفته باشد
خیالت را دوباره می­‌کشم روی صورتم
در گرمایش به خواب می­‌روم
                                         تا طلوع.

(۶)
شنیدم
درگیری آغاز شده است
در سه نقطه شهر.
قلبم چون قطره‌ای سرخ از انگشتانم می­‌چکد
تلفن خط نمی­‌دهد
و فکر کردن به دیگ­‌های نذر
چیزی از دلواپسی­‌ام کم نمی­‌کند.
امروز کجای کابل قدم می­‌زنی خواهرکم!
تلفن خط نمی‌دهد!
امروز شنیدن صدای تو:
                            دلنشین­‌تر از اذان ظهر
                             نرم­تر از حریر سفید
                             بی­‌رحم­­‌تر از بمب­‌های انتحاری.
قلبم چون قطره‌ای سرخ  از انگشتانم می­‌چکد
تلفن چرا خط نمی­‌دهد خواهرکم...

(۷)
تروریست جوان!
صبح به خیر!
و صبح 
تقسیم می‌شود
نیمی در گریبان من
نیمی در پیراهن تو.
من به باغ می‌زنم
در گریبانم
صبح، سفید است و آفتابی.
مرمی‌ها را که می‌شماری
صبح دودآلود بر می‌زند از پیرهنت
فصل میوه چینی است
دانه
  دانه
     به خاک می‌غلطانی انارها را...
 

گردآوری و نگارش:
#لیلا_طیبی

┄┅═✧❁💠❁✧═┅┄

سرچشمه‌ها
https://newsnetworkraha.blogfa.com
https://t.me/newsnetworkraha
https://t.me/mikhanehkolop3
https://t.me/leilatayebi1369
https://t.me/rahafallahi
https://zahedi60.blogfa.com
https://kabulestan.com
https://mohajer.news
https://zahedi60.blogfa.com https://www.instagram.com/zahedi_zahr https://www.facebook.com/zahra.zahedi.7
https://t.me/zahediz
و...

  • لیلا طیبی

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی