جواد شریفیان شاعر نهاوندی
استاد "جواد شریفیان" شاعر، مهندس، نقاش، کاریکاتوریست و نویسندهی ایرانی، زادهی ۲۴ مهر ۱۳۲۸ خورشیدی در نهاوند است.
استاد "جواد شریفیان" شاعر، مهندس، نقاش، کاریکاتوریست و نویسندهی ایرانی، زادهی ۲۴ مهر ۱۳۲۸ خورشیدی در نهاوند است.
ایشان فارغالتحصیل رشتهی شیمی از دانشکدهی علوم دانشگاه تهران و مهندسی شیمی (فوق لیسانس) از دانشکدهی نفت آبادان است و سال ۱۳۵۴ در شرکت ملی صنایع پتروشیمی استخدام و اکنون بازنشسته شرکت نفت و ساکن تهران میباشد.
وی از آغاز انتشار نشریهی "پیام پتروشیمی" که با همت آقای "ایزد دوست" در سال ۱۳۶۹ صورت گرفت، تا پس از بازنشستگی با این نشریه، در زمینه شعر، کاریکاتور و طنز همکاری داشتهاند.
▪کتابشناسی:
- گریستن، سرآغاز زیستن (مجموعه شعر)
- کوچههای بی بنبست (مجموعه شعر)
- بی بی (مجموعه داستان کوتاه)
- فرهنگ لغات طنز
- خشونت دنیا یادم داد دوست بدارم (مجموعه شعر) - ۱۳۷۳
- مرثیه جویبار (مجموعه شعر) - ۱۳۵۵
- ستارههای عاشق (مجموعه شعر) - ۱۳۸۰
- آینه تاب برمیدارد (مجموعه شعر) - ۱۳۸۸
- دنیای اعداد و شگفتیهای آن
و...
▪نمونهی شعر:
(۱)
چشمت را گلدانی کن
تا چون گلی بر آن بنشینم
***
بر نگاهت که دریاچهایست
آرام
کاش قایقی بودم و بیاضطراب میرفتم
***
پرنده از قفس میگریزد
نگاه تو از ثقل سکوت من
رنج را در چشمت یافتم
رنج را همیشه به همراه میبرم
چون چشمت
که همیشگیست
***
بر شعرم که ترانهایست
هر نگاه تو تحریریست
بیرون از ابدیت
رنگ از نگاه تو مایه میگیرد
بگذار برقصم
بر آسمان چشمانت
چون بادبادکی
مبار
مگذار آسمان به ابر بنشیند
***
کلام اسبیست که به گل مینشیند
گاه که دستش را نگیری
و به دیگر افق خیره باشی
بیرون از من
برگرد و نگاهت را در نگاهم حلقه کن
چون حلقههای زنجیری از طلای زرد
تا بر گردنت بیاویزم
هشدار جویبار نگاهت
زورق کلامم را به بیراهه نبرد
بخواه از من
که نگاهت را
چون زلالی مهراب سرکشم.
(۲)
شب
دو حرف دارد
ساقهی شبدر سه برگ
گل شب بو چهار گلبرگ
ستاره
پنج پر
آسمان بیستارهی ابری امشب
آبستن بارش بارانی نوروزیست
***
شب ابری از ستاره تهیست
ستاره اگر بود
پنج پر داشت
گل شب بو اگر
چهار گلبرگ
ساقهی شبدر سه برگ
شب اما بجای دو حرف
هزار کوچه دارد
من هنوز در کوچهی اول هستم
که آسمان چهارمین شب نورورزی
آبستن باران است
ولی نمیبارد.
(۳)
آسمان
به رنگین کمانش میبالد
پرنده به بال
من
در میان دستهای خالی تو
به سکه خال
"دوست داشتن اما
حدیث دیگریست"
***
آسمان
به اندازهی ستاره روشن نیست
ستاره
به اندازهی آسمان بزرگ نیست
هیچ شبی
بیستاره نمیماند
هیچ ستارهای
اسم شب را نمیداند
"حدیث دوست داشتن اما
با دیگریست"
***
شب
چادر سکوت به سر کرده
دلم
حضور ستاره و سیاهی را
باور کرده
بر بلند باور
بذر حدیث دوست داشتنی دیگر بنشان
"حدیث دوست داشتنی دیگر
حدیث دیگریست".
(۴)
دوستم داری؟
نمیدانم
دوستم بدار
حتما
گاهی فعل امر بیشتر به دل مینشنید.
(۵)
گریهام
دوست داشتنم را خیس کرده
بگذار به بند نگاهت
آویزانش کنم.
گردآوری و نگارش:
#لیلا_طیبی (رها)
- ۰۲/۰۲/۱۵