علی کاوند
آقای "علی کاوند" شاعر لرستانی، زادهی ۱۵ اردیبهشت ۱۳۶۴ خورشیدی، در بروجرد است.
علی کاوند
آقای "علی کاوند" شاعر لرستانی، زادهی ۱۵ اردیبهشت ۱۳۶۴ خورشیدی، در بروجرد است.
کتاب "میم مشدد"، مجموعه اشعار آیینی ایشان است، که توسط انتشارات امتیاز چاپ و منتشر شده است. این تعداد در ۸۴ صفحه در سال ۱۴۰۱ خورشیدی، به چاپ رسید.
ایشان، برگزیدهی جشنوارههای ادبی بسیاری، از جمله، جشنوارهی شعر «برگزیده»، کنگرهی ادبی حضرت علیاکبر(ع) و... شده است.
◇ نمونهی شعر:
(۱)
خاتم نبی باشد که شانش هر نگینی نیست
دست خدا اصلا که در هر آستینی نیست
مانند زهرا که فقط همکفو حیدر بود
غیر از خدیجه مصطفی را همنشینی نیست
حجب و حیا اعلی، حجابش نور، دامن پاک پس
با عفتش غیر از ”مُطهر”ها قرینی نیست
آن خانه که روحالامینش خادم در بود
جای زنانی جز زنان اینچنینی نیست
هر کس که شک دارد به دختر بودن این زن
حتی اگر علامه هم باشد، ”امینی” نیست
از دامن زن مرد تا معراج خواهد رفت
من مطمئن هستم که این بانو زمینی نیست
مال خدیجه، تیغ حیدر، هر دو لازم بود
این دو نباشد گفت پیغمبر که دینی نیست
مادر به دختر رفته این فصلالخطاب ماست
جز این دو بانو دیگر امالمومنینی نیست.
(۲)
همیشه دست به دامان مرتضی بودند
بنا به جملهی «لولا علی»فنا بودند
سوال میکنم از اهل بدعت اینکه چرا
همیشه پیرو اولاد ناروا بودند
مگر غدیر نکردند با علی بیعت؟
بگو که جای ولی خدا چرا بودند
خبر به حد تواتر، سند صحیح اینکه
فراریان اُحد هم همان دو تا بودند
علیست لایق حق یا که جبت والطاغوت
که سالها پس از اسلام بیخدا بودند
به روز خیبر و در لیلةالمبیت بگو
خلیفههای دروغینتان کجا بودند
فقط نه اینکه یتیم و اسیر و مسکین بود
که خلق سفرهنشینهای «هل اتی» بودند
علی کسی ست که در جنگ پهلوانها هم
ز ترس شیر خدا دست بر عصا بودند
تو را که نون لنا خواندهاند جای چه غم
که بیتو آن دو نفر تا همیشه لا بودند.
(۳)
[انقلاب موشکها]
زمان فتنه رسیده سکوت را بشکن
سکوت این سخن در گلوت را بشکن
ستون خانهی این عنکبوت را بشکن
دو تا مثلث بین خطوط را بشکن
سکوت واژهی تلخ زمان فریادست
زمانه منتظر انقلاب مقداد است
زمان رقص بلند یهود کوتاه است
که عمر دولت ابلیس نصف پنجاه است
میان بیشهی شیران چه جای روباه است
شهاب ثاقب یک انتقام در راه است
بگو به آل خلیفه امام میآید
طنین طنطنههای قیام میآید
بگو به شیخ صعودی سقوط نزدیک است
تراژدی فروپاشیات رمانتیک است
زمان بغض فرو خوردهی بالستیک است
سرود مردنتان هم نوای شلیک است
بترس موشک ما بیمهار میآید
به طرز تازهای از ذوالفقار میآید
بگو به ابرهه سجیلها ابابیلاند
حریف فتنهی این فیلها ابابیلاند
سپاه قدسی هابیلها ابابیل اند
جواب مکر اباطیلها ابابیلاند
که انتفاضه صدای شکستن دیو است
شعار وحدت ما مرگ بر تلاویو است
بترس کوه بزرگ اراده آماده است
دوباره اسب مهیا و جاده آماده است
سواره صف شده است و پیاده آماده است
سیاهه لشگر ارباب زاده آماده است
سکوت شیعه تداعی نوستالژیهاست
که پشت صبر حسن ماجرای عاشوراست
نه از زیارت خود در حجاز بیزارم
که از هیاهوی بیاعتراض بیزارم
و از ریاضت اهل ریاض بیزارم
از این دیانت و از این نماز بیزارم
دوباره لشگر فرعون عذاب میخواهد
که دفع فتنهی او سطل آب میخواهد
قسم به پای پر از تاول ابوذرها
به بغضهای پدرها و اشک مادرها
به آه "ان کسر الزهری" برادرها
به مارایتُ و الّا جمیل خواهرها
به اذن رهبرم از کشته کوه میسازیم
مدینه را حرمی باشکوه میسازیم
(۴)
باز هم عشق به زنجیر در آورده مرا
و جنون تو به تکفیر در آورده مرا
خط به خط سوره ی توحید مجسم هستی
بارکالله خداوند معظم هستی
روز و شب مدح تو را شمس و قمر میگوید
ها علی بشر کیف بشر میگوید
باز هم معجزه کن آیه قرآن بنویس
باز در دور و برت آیهی قرآن بنویس
بند نعلین تو مخصوص مسلمان شدن است
مور از فیض تو در حال سلیمان شدن است
در نجف بادهی انگور و رطب معروف است
زور بازوی تو در کل عرب معروف است
همه جا صحبت جنگاوری خیبر توست
حرف مرحب کشی بازوی جنگاور توست
عشق از گوشهی چشمان تو در میآید
از غلامان تو هم معجزه بر میآید
لب گشا از لب تو در و گوهر میریزد
و ز آوازهی نام جگر میریزد
بین دستگاه تو هر چیز مراتب دارد
مثلا نام علی سجدهی واجب دارد
طاق ایوان طلای تو ندیدن هرگز
پای گلدستهی تو هو نکشیدن هرگز
رطب شهر نجف مزه چشیدن دارد
زیر ایوان طلا نعره کشیدن دارد
مدتی هست تمایل به شهادت دارم
مثل میثم به سر دار ارادت دارم.
(۵)
برای دوست شبیه گل است میهن من
ولی به دیدهی دشمن فرو رود خارش
چقدر سر که به دامان خاک گرمش ریخت
مباد اینکه شود کم شکوه بسیارش
به هیچ عرصهی تاریخ تن نداده به ظلم
غرور کاوه گواه است و غیرت آرش
به یوغ ننگ اسارت نمیسپارد سر
اگر به راه تظلم زنند بر دارش
شهید بعد شهید و شهید بعد شهید
شمیم لاله گرفته گلاب بازارش
چقدر همت رزمنده داشت در میدان
چقدر زال که شد پهلوان پیکارش
که ذکر فاطمه شد نقش روی سربندش
که نقش حیدر کرار روی دستارش
نگین ملک سلیمانی است در دستش
برای آن که سلیمانی است سردارش
اگرچه کاسهی صبرش هنوز جا دارد
پر است از عطش انتقام هشدارش
به حرمت دل پر خون مادر شهداست
که بوده در همه حالی خدا نگهدارش.
(۶)
از دست ساقی تا که بوی باده میآید
انگار بوی تربت از سجاده میآید
دل داده هر کس به علی اکبر لیلا
لیلا به مجنونی آن دلداده میآید
حتی اگر مثل حسین آید محال است این
مثل علی اکبر مگر شهزاده میآید
هرکس اسیر زلف تو در توی شهزادهست
در محضر ارباب چون آزاده میآید
از هر جهت چون به رسول الله میماند
بابا به استقبال او استاده میآید
پیچیده تحریر اذانش در دل تاریخ
امروز اگر مثل موذن زاده میآید
افزون تر از اغراق و از اندیشه بیرونتر
توصیف او کی در بیانی ساده میآید
مهر غلامی علیاکبر به پیشانیست
بر گردن سگ بیشتر قلاده میآید.
(۷)
[زمینه]
بند اول
تنهاترم نکن تنهایی سختمه
بعداز تو بخت من همرنگ رختمه
بری هر روزه حیدر مثل شب میشه
بدون تو جونه من هی بر لب میشه
کوچهها
شاهد غربتم میشه
چاه غم
رفیق صحبتم میشه
بعدتو
از خدا این و میخوام
کی دیگه نوبتم میشه
واویلا واویلا پهلوون بدر و احد پیر شده
میخندن بم میگن فاتح خیبر و زمینگیر شده
بند دوم
میگی میخوام برم خسته شدم علی
حرفی نمیزنم باشه قبول ولی
علی تنهای تنهای تنها میشه
آره تنها میشه چون بیزهرا میشه
بعد تو
کی به حسین آب بده
روی دست
زینب و کی تاب بده
بعدتو
دلخوشی کی به منه
مضطر و بیتاب بده
واویلا واویلا زور توو بازوهام میره از دستم
واویلا واویلا قوت زانوهام میره از دستم
بند سوم
یادش بخیر که تو بودی عصای من
بودی توو درد و غم مرهم برای من
حالا بعد از تو کار من زاری میشه
جای خالیت مثل زخم کاری میشه
بعد پسر
حال پدر زار میشه
بعد پسر
بابا عزادار میشه
بعد پسر
روی دلِ خون پدر
غصه تلنبار میشه
واویلا واویلا نعش جوونم روی دستای منه
واویلا واویلا اینکه تشییع میشه دنیای منه
گردآوری و نگارش:
#لیلا_طیبی
┄┅═✧❁💠❁✧═┅┄
سرچشمهها
https://t.me/newsnetworkraha
https://t.me/mikhanehkolop3
https://t.me/leilatayebi1369
https://t.me/rahafallahi
www.hadithashk.com
www.isna.ir
@Yaqoote_sorkh
@Alikavand333
و...