لیلایی

شعر و ادب و هنر و...

لیلایی

شعر و ادب و هنر و...

لیلایی

وبلاگ خصوصی انتشار نوشته ها و اشعار بانو
#لیلا_طیبی (رها)

بایگانی
آخرین مطالب

بیژن ارژن

دوشنبه, ۲۳ ارديبهشت ۱۴۰۴، ۰۳:۱۲ ق.ظ

استاد "بیژن ارژَن"، با نام اصلی "بیژن دایی‌چی"، شاعر کُرد ایرانی، زاده‌ی ۵ آذر ماه ۱۳۴۸ خورشیدی، در کرمانشاه است.

 

بیژن ارژن

استاد "بیژن ارژَن"، با نام اصلی "بیژن دایی‌چی"، شاعر کُرد ایرانی، زاده‌ی ۵ آذر ماه ۱۳۴۸ خورشیدی، در کرمانشاه است.
او در کودکی، تا ۳ سالگی در شهرستان سراب و مدتی نیز در شهرستان سرپل‌ذهاب زندگی کرد و از سال ۱۳۵۵ تا ۱۳۸۵ ساکن کرمانشاه بود.
وی در سال ۱۳۸۵ به عضویت شورای شعر و موسیقی صدا و سیما درآمد و ساکن تهران شد.
ایشان به دو زبان کُردی و فارسی شعر و داستان می‌نویسد، و از وی به عنوان یکی از مشهورترین شاعران رباعی‌سرای حال حاضر ایران یاد می‌شود.
نخستین تجربیات ایشان در حیطه‌ی شعر و ادبیات، به زمانی باز می‌گردد، که او دانش‌آموز سال دوم دوره‌ی راهنمایی بود. پس از آن به واسطه‌ی "سید حسن حسینی"، یکی از نخستین آثارش، که مجموعه‌ای از چند رباعی بود، توسط "قیصر امین‌پور"، در مجله‌ی سروش به چاپ رسید.
نخستین کتاب او، یک دفتر رباعی به نام "پیراهنی از آه برایت دارم"، است که در سال ۱۳۷۴ توسط انتشارات باغ ابریشم به چاپ رسید.
وی در نخستین کنگره‌ی غزل معاصر که در سال ۱۳۷۸ در رشت برگزار شد، شیوه‌ای نو در غزل‌سرایی، با عنوان «فراغزل» ارائه داد. شیوه‌ی نوشتن فراغزل به شیوه‌ی شعر نیمایی شباهت دارد با این تفاوت که قالب نیمایی با بلند و کوتاه شدن افاعیل عروضی ساخته می‌شود، اما فراغزل با کوتاه و بلند شدن جمله‌ها نوشته می‌شود. همچنین در این شیوه وزن و قافیه‌ی شعر از بین نمی‌رود.
او در برنامه‌ی «چشم شب روشن» شبکه ۴، در مورد ورود به ترانه‌سرایی گفت: «از غم نان سراغ ترانه رفتم» 
وی در گفتگویی در مورد شعر مداحی گفته‌است: «هیچ بعید نیست که در سال‌های آینده شاهد موسیقی زیرزمینی در مداحی‌ها باشیم.»
ایشان که از برگزیدگان سومین جشنواره‌ی شعر فجر بوده‌، در ۷ شهریور ۱۳۹۵، به پاس یک عمر فعالیت ادبی و هنری تجلیل شد. در این مراسم شاعرانی همچون: "یوسفعلی میرشکاک"، "مصطفی علی‌پور"، "کیومرث عباسی قصری"، "میلاد عرفان‌پور" و… به ابعاد فنی شعرهای ارژن پرداختند.
 

◇ فعالیت‌های ادبی و هنری:
از جمله فعالیت‌های بیژن ارژن، به موارد زیر می‌توان اشاره نمود:
- کارگاه‌های آموزشی شعر در شهرهای مختلف
- عضویت در شورای علمی
- عضویت در هیئت داوران جشنواره‌ی شعر فجر
-  عضویت در هیئت داوران جشنواره‌ی شعر جوان و برخی جشنواره‌های دیگر
و...
 

◇ کتاب‌شناسی:
- پیراهنی از آه برایت دارم (دفتر رباعی)، انتشارات باغ ابریشم کرمانشاه، ۱۳۷۷
- رنگ انار (مجموعه‌ای از رباعی، غزل و فراغزل)، انتشارات مؤسسه فرهنگی هنری مهرتابان تهران، ۱۳۸۲
- بی‌هم شدگان (مجموعه رباعی)، انتشارات هزاره ققنوس، مؤسسه مطالعات اجتماعی ماه نوشته، ۱۳۸۴
- چهل کلید (گزیده اشعار، رباعی و غزل)، انتشارات تکا، ۱۳۸۷
- چارانه‌های بیژن ارژن، انتشارات کتاب نشر، ۱۳۹۲
- ساعت چند است دارد دیر می‌شود، (رمان)، به زبان فارسی و کردی، انتشارات دیباچه، ۱۳۹۹
- سات چه‌نه؟ دیری دیر بوو، کرمانشاه: دیباچه‏‫، ۱۳۹۹
- شیرین‌خه‌و: وه زوان بیژه‌ن ئه‌رژه‌ن، کرمانشاه: دیباچه‏‫، ۱۳۹۹
و...
 

─━⊰═•••❃❀❃•••═⊱━─
 

◇ نمونه‌ی شعر:
(۱)
من و قاب خالی از تو که ز غم شکسته‌ست
حسرت دیدن رویت به دلم نشسته‌ست
قصه سفر را نوشتی به دست روزگاران
به شبان هجرت نشستم در رهگذار باران
بنگر که خسته‌ام
که نی شکسته‌ام
دور از نیزاران، در باغ باران، از داغ یاران ناله کنم
چه بگویم از سفر، تو بیا و درگذر
آواری از مه، دارم بر سینه، همچون آیینه بی‌سخنم
ندارد این قصه عشق نه آغازی نه پایانی
مپرس از من کی برود از این خاطر پریشانی
من و عشق و شورِ شیدایی
من و داغِ ناشکیبایی
به یادت طی شود روز و شب من.
 

(۲)
هر لحظه دم از نفاق با هم بزنند
یا حرفی از این سیاق با هم بزنند
یک بار نشد عقربه‌های ساعت
یک دور به اتفاق با هم بزنند
 

(۳)
دنیا در دست خواب گردان‌ها بود
صحرا، مسخ سراب گردان‌ها بود
مشتی تخمه، دهانشان را بسته
این قصه‌ی آفتاب گردان‌ها بود
 

(۴)
پشت سخنت شنیده‌ای پنهان است
مروارید سپیده‌ای پنهان است
هرچند دو بیت بیشتر نتوانم
در هر بیتی قصیده‌ای پنهان است
 

(۵)
بی‌هم شدگانیم که پیدا هستیم
پنهان شدگان خواب و رؤیا هستیم
در دنیای چقدرها از هم دور
آدم‌های چه قدر تنها هستیم
 

(۶)
ای کاش که پرواز تو را می‌فهمید
از حنجره‌ات، راز تو را می‌فهمید
ای کاش قفس مثل تو بال و پر داشت
تا معنی آواز تو را می‌فهمید
 

(۷)
ما شاخه‌ای از ایل شقایق هستیم
با دردسر عشق موافق هستیم
در پرده چرا سخن بگویم حاشا
بگذار بدانند که عاشق هستیم  
 

(۸)
قطره قطره شد آب آدم‌برفی
شد آب در آفتاب آدم‌برفی
آب از سر او گذشت اما هرگز
بیدار نشد ز خواب آدم‌برفی!
 

(۹)
روزی برسد که دوست، نامت نبرد
دشمن نشناسدت، به دامت نبرد
روزی برسد که عاقبت می‌آید
از مرگ، کسی جان به سلامت نبرد
 

(۱۰)
انگار به جز ریا نمی‌باید دید
جز صحبت ناروا نمی‌باید دید
رفتیم به آنجا که نمی‌باید رفت
دیدیم هر آنچه را نمی‌باید دید
 

(۱۱)
آن روز که رفتن تو را می‌دیدم
از گریه چو برگ بید می‌لرزیدم
ترس من از آن بود که روزی بروی
آمد به سرم از آنچه می‌ترسیدم

 

گردآوری و نگارش:
#لیلا_طیبی

 

┄┅═✧❁💠❁✧═┅┄

 

سرچشمه‌ها
https://t.me/newsnetworkraha
https://t.me/mikhanehkolop3
https://t.me/leilatayebi1369
https://t.me/rahafallahi
و...

  • لیلا طیبی

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی