شعر
چهارشنبه, ۴ ارديبهشت ۱۴۰۴، ۱۱:۰۸ ق.ظ
(۱)
لبخند تو
آوای مستانهی کبکیست
که در هوهوی باد
بر گسترهی زاگرس
جفت خود را عاشقانه میخواند
از ییلاق تا قشلاق آرزوها
مرغ آمین نوای تو را گوش خواهد داد
و من لبخند تو را
به جهانی نخواهم داد.
(۲)
جدایی ما
سوژهی نقاشی شد
که هزاران چشم به آن مینگرند
تا اندوهش را
به تصویر بکشند.
(۳)
قامتت به بلندای زاگرس
چشمهایت به رنگ بلوط
گیسوانت به آبشار بیشه میماند
و من شاعری از دیار لرستان
از زیبایی تو میسرایم.
#اکبر_نصرتی
- ۰۴/۰۲/۰۴