جاشوا جنیفر اسپینوزا شاعر آمریکایی
خانم "جاشوا جنیفر اسپینوزا" (Joshua Jennifer Espinoza) شاعر زن ترنسجندر است.
خانم "جاشوا جنیفر اسپینوزا" (Joshua Jennifer Espinoza) شاعر زن ترنسجندر است.
او زادهی هفدهم دسامبر سال ۱۹۸۷ میلادی، در ریورساید از ایالت کالیفرنیای آمریکا است.
اشعار جاشوا، توسط انجمن قلم آمریکا بازنشر شده و تا به حال مجموعهی اشعار زیر از وی چاپ شده است:
- I’m alive / it hurts / I love it. Boost House. 2014
- THERE SHOULD BE FLOWERS. Civil Coping Mechanisms, 2016.
- Outside Of The Body There Is Something Like Hope. Big Lucks Books. 2018.
- I’m Alive. It Hurts. I Love It. (Second Edition) Big Lucks Books. 2019
و...
◇ نمونهی شعر:
(۱)
[گاهی در لحظهای از دژاوو]
گاهی در لحظهای از دژاوو
فراموش میکنم کجا هستم
و خون جاری شده از دستم
میرود به رختخواب
و از آنجا میریزد به دیوار
رنگهایی در حال تغییر رنگاند
و این بدون معنای خاصیست
این اتفاقیست که همیشه میافتد
و ما به آن بیتوجهیم
یک لایه
لایه چیست؟
در حال لمس کردن از میان لایههایم
دو قوطی حلبی و بینهایت ریسمان در تمام جهتها
با من حرف بزن چیزی بگو
از کلماتی استفاده کن
که برای درکشان مجبور نباشم برگردم دانشگاه
اهمیت میدهی که جهان مثل زباله است؟
من اهمیت میدهم
چون یک آشغالم
و عاشق این احساسم.
----------
* برگردان: رضا عاشوری
(۲)
[نخستین عشق من]
نخستین عشق من سکوت بود.
خود را از صفر ساختم
و کسی گوش نداد.
این بهترین زمان زندگیام بود.
عادت داشتم که لباسهایم را
تا خشکشویی حمل کرده
و دعا کنم که تمام مههای جهان
احاطهام کنند.
افکارم را رها کردم
تا هممسیر هواپیماهای در گذر شوند.
تمام زنانگی چسیبده به کام دهانم
به عسل میماند.
میدانستم که هیچگاه بد پیش نخواهد رفت
پس هیچگاه واژهای درموردش نگفتم.
(۳)
[ماه ترنس است]
از این لحظه به بعد دیگر ماه، ترنس است.
از او ننویسید جز با احترام.
با او سخن نگویید جز با ضمایر درست.
مردمان را به سویش روانه نکنید
مادامی که در برابر او سر تعظیم فرو نیاورده
و بابت گناهان زمین طلب مغفرت نکردهاند.
او چشم به راه شماست،
به آرامی ترغیبتان میکند
و میگوید دمی دم ببندید لطفا.
دانشمندان نظریهپردازی میکنند
که ماه، تکهی جدا شدهی زمین
بر اثر اصابت سیارهای دیگر است،
که حوا در آمده از پهلوی آدم است
که…
آیا به قدرت نشنیدن صدای درون ذهن خود باور دارید؟
من به قدرت نشنیدن صدای درون ذهنتان باور دارم.
سراسر گیج کننده است…
ما باید سخن بگوییم
از راههای تشابه خون، و فضای بین ماه و زمین
اما سرگرم کشیدن آن هستیم.
ماه اغلب مرده توصیف شده،
گرچه بسیار سرزنده است.
مدت مدیدی است که ماه
با بند بند وجودش
حس عدم تمایل به مرگ را درک نکرده است،
اما نه ظریف است
و نه ضعیف.
او مدام از شما دوری میجوید
با تنها راهی که دارد…
او هیچگاه چهرهاش را از شما بر نمیگرداند
بابت آنچه که ممکن است انجام دهید…
او از هر آنچه که میشناسید بیشتر زنده خواهد ماند.
(۴)
[اجازه دهید زندگی کنیم]
از انتزاع خستهام.
هیچکس منظورش را روشن نمیکند
و مردم از این میمیرند.
این جهان از کجا آمده!؟
نه که هیچ کجا…
نه که هیچ چیز…
زنان ترنس مرده…
که سرسری برای دمی در فیسبوک
وارسی میکنی
در حالیکه حول ارزشِ بازنشرِ ماجرایشان تصمیم میگیری…
تمام اینها از جایی آمده…
بدنهای آنها گل نیست
که در موردش با افرادی که هیچگاه نشناختهای
پچ پچ کنی…
وژاگانی بودند که چنین کردند.
و همچنین دستهایی
و تفنگهایی
و دندانی
و گوشتی
و خونی
و مردهایی
و زنهایی
و قوانینی
و سیاستهایی
و پلیسی
و شواهدی
که چنین کردند…
تا چه حد میتوانم فریبتان دهم
که آنچه انجام میدهم شعر سرایی است،
نه التماس برای آنکه
اجازه دهید که زندگی کنیم؟
گردآوری و نگارش:
#لیلا_طیبی (صحرا)
سرچشمهها
https://pen.org/five-poems-by-joshua-jennifer-espinoza/
https://avaetabid.com/?p=6040
https://kalej.net
و...
- ۰۳/۰۶/۱۹