لیلایی

شعر و ادب و هنر و...

لیلایی

شعر و ادب و هنر و...

لیلایی

وبلاگ خصوصی انتشار نوشته ها و اشعار بانو
#لیلا_طیبی (رها)

بایگانی
آخرین مطالب

ماندانا مبکی

شنبه, ۱۱ آبان ۱۴۰۴، ۰۲:۲۶ ق.ظ

خانم "ماندانا مبکی"، شاعر و نویسنده‌ی ایرانی، زاده‌ی سال ۱۳۵۲ خورشیدی، می‌باشد.

 

ماندانا مبکی

خانم "ماندانا مبکی"، شاعر و نویسنده‌ی ایرانی، زاده‌ی سال ۱۳۵۲ خورشیدی، می‌باشد.
کتاب‌های "صدای آب شدن برف" و "دو شاپرک بر خارهای شکوفان"، از آثار مکتوب ایشان است، که چاپ و منتشر شده است.

─━⊰═•••❃❀❃•••═⊱━─

◇ نمونه‌ی شعر:
(۱)
تو ای بادِ شمال  
حالا که گل‌های پرده را می‌لرزانی
بیا  داخل و بمان
کمی از رها بودن بگو
و از عطرِ شکوفه‌ی سنجد
بگو چند سال از آن غروب گذشت که یه یاد ندارم،
راه همیشه آنقدر طولانی بود؟
یا روزها همیشه غایب؟  
شب‌ها تا این حد سرد و بی‌ستاره بودند؟
بگو چرا ماه دیگر کامل نمی‌شود؟
بیا و راز آسمان را فاش کن
تا دیگر هیچ شاپرکی خود را به آینه نکوبد
بیا و غبار از این خانه بردار
می‌دانم بعد از آن نسیمی خواهی شد
هم مسیر با قاصدک

(۲)
سنگی انداخت،
رویاهایم همراهِ دوایری بر آب
دور و محو شدند
آه، چه صدف‌هایی در قعرِ دریا
که هرگز به ساحل نخواهند رسید

(۳)
چه بیهوده می‌خواستم
تمام فصل‌ها عاشق بماند،
از خرمالو‌های گَس
هر کدام آفتابِ زمستان دید،
شیرین‌ترین

(۴)
وقتی غروب
سایه‌ها رنگ می‌بازد
در این فکرم 
چگونه عطرِ محبوبه را
به رویای تو بفرستم

(۵)
حالا که مرداد است
بیاویز پچ‌پچی از دهانت
بر آن لاله
که دیده نخواهد شد
سرخ چون داغی
بر بال این پروانه در بند زنجیری سرد

(۶)
هو هوی باد،
کیست به سازش نرقصد
در این راه؟

(۷)
ماهِ نو
مَپرس نامَش چه بود
قبل از "پیروز"

(۸)
روزِ جهانی‌ هایکو،
فلفلِ سُرخ در هاوَن می‌کوبم
فقط همین

(۹)
پونه‌ی باران زده،
پیچیده در آگهی روزنامه
"زنی گمشده با آلزایمر"

(۱۰)
تاکِ خانه ی پدری،
پیچیده اینجا و آنجا سبز
واریسِ ساقِ پاهایم

(۱۱)
سارها می‌روند،
یک به یک جدا می‌کنم
آویشن از خاشاک

(۱۲)
زنی مجنون،
یک چیز کم دارد
پاییز این شهر

(۱۳)
بن‌بست،
بر جسدِ گربه‌ای
یک شاپرک

(۱۴)
نخستین دیدار،
پشت هر چراغ قرمز
عطرِ تُندِ کاج

(۱۵)
در انتظار کَسی،
قاصدک از تار عنکبوت
می‌دهم به نسیم

(۱۶)
سنگی غلطید،
در صدای جویبار
نُتی دیگر

(۱۷)
گلی بی‌نام
رنگِ واریسِ پاهایم،
شکفته بی‌عطر

(۱۸)
ترافیک سنگین،
آینه را تنظیم می‌کنم
روی ماهِ کامل

(۱۹)
میانِ دو آبی،
در صدایِ مرغانِ مهاجر
هر آنچه که ندارم

(۲۰)
میانِ رویا و حقیقت
بعد از پنجاه گردنه
جایی رسیده‌ام که مَپُرس،
یک سو سیب های سرخ بر درخت
سوی دیگر برگریزان

(۲۱)
به هر تقدیر روزی
زنجره‌ها سکوت خواهند کرد
اما سال‌های سال
پنهان است میان واژه‌ها
رازی مگو در شعرم

(۲۲)
تاکِ خانه‌ی پدری،
پیچیده اینجا و آنجا سبز
واریسِ ساقِ پاهایم

(۲۳)
سنگی غلطید،
در صدای جویبار
نُتی دیگر

(۲۴)
سردیِ زنجیر
می‌پیچد دورِ گردنم،
چون پیله‌ی پروانه
هنوز دختری در زهدانم
مانده در رویا

(۲۵)
سرانجام این عشق
پیشکشِ رازهایت شد،
ای ابرهای سرگردان
حالا وقتِ باریدن است
بر آفتاب گردان‌ها

(۲۶)
نعناها‌ی تازه،
دارند خشک می‌شوند
روی تقویمِ پارسال

(۲۷)
صدای کلاغ‌ها،
راهِ رفته را بر می‌گردم
بی‌صَندل‌هایم

(۲۸)
در نیمه‌ی دیگرم
دستی ریحان می‌چیند،
آنجا که عَشِقه‌ای
خزیده و در بر گرفته
ساقه‌ای رعنا را

(۲۹)
حالا که از بهار دور شدیم
با او از "هیچ" گفتم
گفت: گلِ یخ
درست آنجا که آفتاب
از کمرگاهِ زنی طلوع می‌کند
وقتی آسمان جز ماه هیچ ندارد.

(۳۰)
سرانجام این ابر
جایی خواهد بارید،
آنجا که تو هستی
یا اینجا که من
هر دو تسلیمِ تقدیر

(۳۱)
راهی میان‌بُر
از پاییز تو تا پاییزِ من،
خار تکیه‌گاهِ‌گُل

(۳۲)
از بارانِ زادگاه
قطره‌ای بر آینه‌ی ماشین
همسفر با من،
یِر به یِر تاخت می‌زنم
اندوهم را به لبخندی

(۳۳)
مِهی سنگین
نشـست بر کوه،
تمامِ ناگفته‌ها

(۳۴)
حتی پاییز هم برگ به برگ
دل دل می کند برای رفتن،
ببین کجای جهان
کدام سینه سرخ هنوز
جفتش را نخوانده

(۳۵)
عطر پرتقال
خاطره‌ای یادم آورد
برای فراموشی

(۳۶)
همه در رویا گذشت
از سیاهی تا سپیدی موهایم،
حالا تا بهار
درخت‌ها هم بین خود
برف را تقسیم می‌کنند

(۳۷)
گوش می‌کنی پروانه؟
تا  چای دَم  می‌کشید
چقدر شکوفه افتاد

(۳۸)
زنبق‌های وحشی،
من‌ در بند‌ هستم یا شما
میانِ سیم‌های خاردار؟

(۳۹)
داغیِ بوسه‌هایمان
آتشی که سال‌های سال
خاموش می‌پنداشتم،
پس بگو که آن پنجاه بهار
بیهوده نَزیسته‌ام

(۴۰)
ساقه‌ی لادن در باد،
وصیت‌نامه می‌نویسم
بدونِ رازهایم

(۴۱)
مسافر که رفت،
جای خشکِ اتوبوس هم
با باران خیس شد

(۴۲)
نیمی پُر است
دلم از این عشق
نیمی خالی،
سُرخی انگور شاید از یادم ببرد
این دیر آمدنش، آن زود رفتنش

(۴۳)
سرگرمِ مُنبت‌کاری
در عطرِ تراشه‌های سرو
غم‌های دیروز

(۴۴)
دوباره بهار،
از یک چشم هیچ چیز
ماندگار نیست
از چشم دیگر
هر وداعی زود‌ هنگام

(۴۵)
روز جهانی هایکو،
نگاهم به دنبالِ ماهِ نو
در آسمانی قدیمی

(۴۶)
سرانجام این بهار
رسید آن‌سوی دیوار،
یاس‌ِ وحشی

 

گردآوری و نگارش:
#لیلا_طیبی

 

┄┅═✧❁💠❁✧═┅┄

سرچشمه‌ها
https://newsnetworkraha.blogfa.com
https://t.me/newsnetworkraha
https://t.me/mikhanehkolop3
https://t.me/leilatayebi1369
https://t.me/rahafallahi
https://t.me/darvazei_roo_be_jahan
https://virgool.io/@kootahnevisan
www.m-bibak.blogfa.com
www.iranketab.ir
@MandanaMobkiHaiku
@mandana_mobki
@Angousht_Mah
@Haikuland
و...


 

  • لیلا طیبی

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی