لیلایی

شعر و ادب و هنر و...

لیلایی

شعر و ادب و هنر و...

لیلایی

وبلاگ خصوصی انتشار نوشته ها و اشعار بانو
#لیلا_طیبی (رها)

بایگانی
آخرین مطالب

ستاره خدک شاعر تهرانی

چهارشنبه, ۷ تیر ۱۴۰۲، ۱۲:۲۳ ب.ظ

بانو "ستاره خدک" شاعر ایرانی، زاده‌ی ۲۳ مهر ماه ۱۳۶۳ خورشیدی، در تهران است. 

بانو "ستاره خدک" شاعر ایرانی، زاده‌ی ۲۳ مهر ماه ۱۳۶۳ خورشیدی، در تهران است. 
وی که فوق‌لیسانس حفاظت و مرمت آثار فرهنگی و تاریخی دارد، از دوران نوجوانی سرودن شعر را آغاز و در مسابقات دانش‌آموزی چندین بار مورد تشویق قرار گرفت.
وی علاوه بر سرودن شعر در حوزه‌ی ترانه‌سرایی و نوشتن داستان نیز فعالیت دارد و دکلمه‌خوانی نیز انجام می‌دهد.
 

▪نمونه‌ی شعر:
(۱)
[راه تازه]
بین این همه تکرار راه تازه پیدا کن 
آتش قدیمی را در وجودم احیا کن  
یک شب از همین شب‌ها کنج دنجی از دنیا 
با شراب و حافظ و شمع خلوتی مهیا کن 
روبه‌روی من بنشین با نگاه پر معنا 
در وجود خسته من شوق تازه برپا کن  
خیره شو به چشمانم مثل روزگار قدیم 
قلب عاشق من را بی‌قرار و شیدا کن 
تا سحر کنارم باش با نوازش و بوسه 
بر وجود احساسم معجز مسیحا کن  
یک شب از همین شب‌ها تا سپیده با من باش
بین این همه تکرار راه تازه پیدا کن.

  
(۲)
[آرزو] 
یه روزی دستی منو تو خاک گلدون می‌کاره 
اینو بذری می‌گه که رویای گل شدن داره 
روز رویایی من یه روزی از همین روزاست 
توی خاک کاشته میشم بارون نم‌نم می‌باره 
دوست دارم گلی باشم میون یک دشت بزرگ
نور خورشیدم برام شوق شکفتن می‌آره 
با صبوری راهمو به سمت نور باز می‌کنم 
عشق و صبر باشه دیگه محال که معنی نداره 
گل میشم یه روزی و تموم میشه این انتظار
روز کنار خورشیدم شبم کنار ستاره

* براساس ملودی آرزوها استاد محمد نوری
 
  
(۳)
[نام تو] 
نام تو در شعرهایم آتش است 
آتشی سوزنده مثل آفتاب
آفتابی روشن و داغ و تموز
می‌شود با بودنش غم‌هایم آب  
نام تو در شعرهایم سادگی‌ست 
ساده مثل روزهای کودکی 
کودکی که آرام و شاد و بی‌هراس
می‌دمد احساس خود در سوتکی  
نام تو در شعرهایم مرهم است 
مرهمی بر زخم‌های گمشده 
گمشده در  لحظه‌های پُر شتاب 
نا امید از بودن مرهم شده 
نام تو در شعرهایم مستی است 
مستی ناب از شرابی بی‌نظیر  
می‌دود آرام در رگ‌های من 
می‌کند جان پریشم را اسیر  
نام تو در شعرهایم همره است 
همرهی در لحظه‌های زندگی 
همرهیم تا انتهای این مسیر 
بی‌هراس و سردی و دل‌خستگی.

 
(۴)
[ابر]
خاطراتتو مرور کن 
قطره بودی توی دریا 
نگاهت به آسمون بود
تو سرت هزار تا رویا  
آرزوت بود آسمونو 
خونه‌ی خودت ببینی 
ابر بشی، قطره نباشی 
بری اون بالا بشینی  
می‌دونستی تنها راهش 
اینه از خودت رها شی 
دل بدی به تب خورشید 
دیگه از دریا جدا شی  
سختیو به جون خریدی 
حالا توی آسمونی 
صد بارم بیای به دریا 
راه برگشتو می‌دونی  
کاش منم مثل تو باشم 
یه روز از خودم رها شم 
اوج بگیرم از زمینو 
مهمون آسمونا شم.


گردآوری و نگارش:
#لیلا_طیبی (رها) 


 منابع 
@setareh.khadak.writer
www.shaer.ir

 

  • لیلا طیبی

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی