استاد "صالح حسینی" مترجم، نویسنده و منتقد کرمانشاهی، زادهی سال ۱۳۲۵ خورشیدی، در سنقر است.
آقای "سعید کیانی" متخلص به "اشکیا"، شاعر سپیدسرا، زادهی سال ۱۳۵۹ خورشیدی، در شهر گیان شهرستان نهاوند است. او دارای مدرک مهندسی صنایع غذایی و دانشجوی رشته حقوق است.
وی در جشنوارههای مختلف استانی و منطقهای بارها برگزیده شده، از جمله، کسب عنوان سوم شعر سپید در مسابقات بینالمللی غدیر.
همچنین این شاعر نهاوندی در سال ۱۳۹۱ از طرف روزنامهی جام جم به عنوان یکی از شاعران برجستهی کشوری معرفی شد.
وی دبیر نخستین جشنواره کشوری شعر گیان در سال ۱۳۹۶ نیز بوده است.
▪کتابشناسی:
- خوب یا بد به ذهنت چسبیدهام
- آینه با کسی تعارف ندارد
و...
▪نمونهی شعر:
(۱)
ابراهیم نمیدانست
خانهای که میسازد
چه کسی در آن به دنیا میآید
وگرنه
خودش را هم قربانی میکرد.
(۲)
برای دوست داشتن تو
دیگر نه دل کافیست
نه جان…
باید از خاکم
از تو بتی بسازند.
(۳)
باد...
باد میورزد و میلرزاند
تن مرا؛
میترسم!
در این روزهای آشفته
عطر گیسوانت را...
غریبهای استشمام کند.
گردآوری و نگارش:
#لیلا_طیبی (رها)
بانو "فاطیما شاهد" شاعر، نویسنده، عکاس و تدوینگر ایرانی، زادهی ۲۵ شهرور ماه ۱۳۶۳ خورشیدی در تهران در میان خانوادهای عربتبار و اکنون ساکن کرج است.
زندهیاد "فتحالله بینیاز" زادهی ۱۳۲۷ در مسجد سلیمان و درگذشتهی ۱۲ مهر ۱۳۹۴ تهران، نویسنده و منتقد ادبی ایرانی بود.
بانو "نشمین ریاضی"، شاعر و نقاش بوشهری ساکن انگلیس، زادهی سال ۱۳۴۳ خورشیدی است.
خانم "زهرا جهانی بهنمیری" شاعر مازندرانی، زادهی هشتم تیر ماه ۱۳۶۳ در بابلسر (بهنمیر) و اکنون ساکن بابل (امیرکلا) است.
زنده یاد "پرویز خائفی" شاعر، نویسنده، محقق و حافظپژوه ایرانی، زادهی ۱۶ آذر ماه ۱۳۱۵ خورشیدی در محلهی دروازه کارون شیراز بود. پرویز خائفی نوه میرزا اسماعیل خائف، شاعر معروف و عالم متبحر شیراز، بود.
او تحصیلات ابتدایی و متوسطه را در زادگاه خود به پایان رسانید و برای ادامه تحصیل وارد دانشکدهی ادبیات همان شهر شد.
پرویز خائفی کار شعر و شاعری را از دوران دبیرستان آغاز کرد و از سال ۱۳۲۹ با مطبوعات نیز همکاری کرده بود.
در سال ۱۳۳۰ و در سیل جریانات سیاسی از طرفداران دکتر مصدق گشت و شعر زیر را هم برای وی سرود که بعد از سقوط مصدق به جرم سرودن آن توسط ساواک دستگیر شد.
هان ای بزرگمرد!
سردار سخت عزم سترگ خلق
سردار سختکوش جوانان خشمگین
سالی دگر گذشت، رستمی اگر چه ماند
ما نیز ماندهایم
بر لوح تیرهگون زمان نیز خواندهایم
شب جاودانه نیست
ره بیکرانه نیست.
پس از دریافت لیسانس در رشته زبان و ادبیات فارسی، به تدریس در دبیرستانهای شیراز مشغول و سپس عازم تهران شد. وی دورهی فوق لیسانس را در علوم اجتماعی گذرانید و به سمت مسئول تبلیغات و انتشارات کمیتهی پیکار با بیسوادی منصوب شد.
خائفی از آن پس در وزارت فرهنگ و هنر به خدمت پرداخت و چندی ریاست کتابخانهی ملی فارس را عهدهدار بود و در سالهای پایان زندگی ضمن تدریس در دانشگاههای آزاد و پیام نور شیراز و چند شهر استان فارس، سرپرست مرکز حافظشناسی در آرامگاه حافظ بود.
وی در ۲۵ شهریور ۱۳۹۸ به علت مشکل تنفسی به بیمارستان نمازی شیراز اعزام شد و ساعت ۱۲ نیمهشب به علت ایست قلبی درگذشت.
▪︎کتابشناسی:
- از لحظه تا یقین (شعر)
- این خاک طربناک (شعر - برخی منابع این خاک تابناک نوشتهاند)
- باز آسمان آبی است (شعر)
- بازگشت یادنامه میرزای کاظمی
- پند سعدی
- حافظ در اوج
- حصار (نخستین مجموعه شعرش) - ۱۳۴۲
- مقالهها و مقابلهها
- نگاهی به غزل حافظ
- آوازهای آویزان
- کنار لحظههای عمر
- مجمع پریشانی.
- کی شعر تر انگیزد
- پنج کتاب در یک کتاب
- پیرار و پار
- یاد و باد
- آخرین آغاز
و...
▪︎نمونهی شعر:
(۱)
شکسته بال غریبم، شکسته در خویشم
جوار آدمیانم، نشسته در خویشم
کجا برم تن تنهاییام؟ گرانباری است
چه فایدت؟ پر پرواز بسته در خویشم
دیار عالم اگر نهیدشت پرواز است
من آن پرندهی خاموش خسته در خویشم
عقاب قلهی تنهاییام، به شاخهی اوج
ز خاک و خاکی و خواری، گسسته در خویشم
چه تلخ میگذرد روزگار مرد! چه تلخ!
به روزگار، گرفتار دسته در در خویشم
به راستی نتوان زیست بر مدار دروغ
اگر چه راست نمایم، شکسته در خویشم.
(۲)
با تو از دیروز عمر دست در دست آمدم
پا ز سر نشناخته، پیرانه سر مست آمدم
خاک میرقصد به بوى تو صفاى گام را
نقد جان در آستین، اما تهیدست آمدم
نازِ چشمت سوختن را سوختم در چشم تو
حالى آن آتش که بنشستى و بنشست آمدم
چشم من بود و طلوع صبح بالاى تو راست
اشک، چون چشم مرا آیینه بشکست آمدم
شوق دیدار تو بود و شور آغوش تو بود
قصه کوته، باز چون بگسست پیوند آمدم
دیرتر از عشق کوبیدم درِ میعاد را
دست تو وقتى درِ آن خانه را بست آمدم
باده از چشم سیاهت باز نوشم جام جام
دستم از گیسوت گیرد، چون سیه مست آمدم
سایهى سامان مگیر از عمر من، بىسایه کیست؟
نیستى را در کنار سایهات هست آمدم.
(۳)
حیاط قدیمی خانه قدیم
به پهنایِ جلگهی شیراز بود
امروز،
اتاق بیحیاط خانهام
به وسعت دلتنگی است.
(۴)
کیف قدیمی مرا بیاور
اما هرگز با کنجکاوی آن را باز مکن
نامی، نامهای از تو
در آن نیست!
(۵)
اتاقم همچنان هست که بود
بوی راکد و قدیمی خودش را دارد
دیداری در نهایت و آغاز
تو آمدی
و هم آنجا نشستی
که نشسته بودی
(۶)
دخترم به شوخی گفت
– چند سال عمر میکنی؟
– به اندازهی نخ نخ گیسوان تو
بادی شتابناک
گیسوانش را
برآشفت!
گردآوری و نگارش:
#لیلا_طیبی (رها)
منابع
- سید محمدباقر برقعی، سخنوران نامی معاصر ایران، جلد دو
- مجله بخارا - مرداد ۱۳۸۳ - شماره ۳۷
@kanale_alibabachahi
www.poempersian.ir
www.bahariran.com
زندهنام "نبی یوسف زمانی"، از شاعران و روشنفکران دهه سی کوردستان، در سال ۱۳۱۲ خورشیدی در سنندج به دنیا آمد.
از او اشعاری به زبانهای کردی و فارسی به یادگار مانده است، که شعر بلند "سەیرەی گول خواردگ" (سهرهی فریب خورده) به زبان کوردی سنندجی، در ۴۵ بیت از آن جمله است.
این شعر را آقای "محسن رازی" در سال ۱۳۹۳ در نشریه سیروان همراه تحلیلی کوتاه چاپ و منتشر کرده بود.
وی در یک حادثه دلخراش که پیامدش، چهار سال رنج ماندن در بستر بود، سرانجام در ۶ مهر ماه ۱۳۴۰، درگذشت و در گورستان تایله به خاک سپرده شد.
گردآوری و نگارش:
#لیلا_طیبی (رها)
منبع
@zhianijwan
بانو "فهیمه مقربی" شاعر، نویسنده، منتقد ادبی، فعال فرهنگی، مشاور در حوزهی کودک و نوجوان و مربی کانون پرورش فکری سیستان و بلوچستان، زادهی سال ۱۳۶۶ خورشیدی، در زابل است.