#هاشور ۲۶
آفتابِ پدر؛
وقتی به غروبی وحشی تن داد،
این آرزوهای من بود که-
در پیچ و خم زندگی گم شد.!
#فاطمه_عسگرپور
استاد ایرج بیات با تخلص (یوسف)، فرزند "اسدالله" و "سیده ساره نوابی" از اساتید قدیمی شعر و ادب و خوشنویسی استان مرکزی و از بازنشستگان ماشینسازی اراک بود که در روز شنبه سیزدهم شهریور ماه ۱۴۰۰ خورشیدی بر اثر ابتلا به کرونا دار فانی را وداع گفت و در قطعه هنرمندان آرامستان اراک به خاک سپرده شد.
استاد "احمد جوکار"، شاعر لرستانی، زادهی سال ۱۳۳۳ خورشیدی، در شهرستان الیگودرز و اکنون ساکن تهران است.
بیهوده بود تکاپویم،،،
در فرهنگها...
♡
--هیچ واژهای،
معنای تو را نمیدهد!
#لیلا_طیبی (رها)
#هاشور
#هاشور ۲۵
کلافه از آغاز وُ،
انتهای سفرم -
هیچ راهی به تو ختم نشد!
...
به نبودنت اما،
بسیار!
#فاطمه_عسگرپور
هنوز چهلم مادرم نگذشته بود که پدرم سور و سات ازدواج مجددش را برپا کرد.
عمو "طهماسب" رفته بود، صندلی و چراغهای کرایه را بیاورد تا جشنی را که پدر به همسر جدیدش قول داده بود؛ برگزار کنند.
خط به خط؛
برای تو میگریم،
اگر چه میدانم،،،
-نامههایم،
-نالههایم،
بیجواب میماند!
#لیلا_طیبی (رها)
#هاشور
اِمَل کوشار، در سال ۱۹۸۱ در اسکیشهیر ترکیه به دنیا آمد. وی در سال ۱۰۰۳ از دانشگاه هنرهای زیبای معمار سینان، دانشکده هنر و علوم، گروه زبان و ادبیات ترک فارغالتحصیل شد.
او مدرک کارشناسی ارشد خود را در سال ۲۰۰۵ با پایاننامه خود با عنوان «خرافهها در رمانهای حسین رحمی گورپینار» و دکترای خود را در سال ۲۰۰۹ با رساله «فهم زمان در شعر جدید ترک (۱۹۹۰-۱۹۲۳)» در موسسه پژوهشی ترکی دانشگاه مارمارا دریافت کرد.
او عضو هیئت علمی دانشگاه هنرهای زیبا معمار سینان، دانشکده هنر و علوم، گروه زبان و ادبیات ترکی است.
شعرها و مقالات کوشار درباره ادبیات ترک در مجلات مختلف ادبی ترکیه منتشر میگردد. آن شعر به زبانهایی مانند انگلیسی، هندی، ایتالیایی، اسپانیایی و رومانیایی ترجمه شده است.
از آثارش میتوان به «ضربهی فرچه»(۲۰۱۱)، «ریتمِ پچپچه»(۲۰۱۴)، «بندرگاههای صدا»(۲۰۱۷)، «نفسِ روشنایی»(۲۰۱۹) و «آتشسوزیِ گُل ابریشم»(۲۰۲۱) اشاره نمود.
▪︎نمونه شعر:
(۱)
صندوقچهی جهازیه
به گولتن آکین
ترجمه: مجتبی نهانی
کلمههایی که در این بافتنی پَر میگشایند
حرفهای درخشندهی آبی رنگ
شکافِ انار را نامگذاری میکنند
دردهای فصلی پدیدار شده
بر اثر سوزنکاری رویاهایی باد اندود
شماها چیزهایی هستید که از آنها دست کشیدهام
***
تورهایی که در این کشتی بادبان میگشایند
کابوسی که تاریخ خودش را مینویسد
هجاهایی که پوست میاندازند
چارقدهایی که در پنجهی زمان بیرنگ گشتهاند
شماها همه خدمه و ملوانهایم هستید
***
با شماها گرفتار دردها شدم
با شماها زخم.هایم را بهبود بخشیدم
پاییز، پادشاهِ غم است
گلولهای که تنم را سوراخ میکند
از صدای خود سریعتر است.
گردآوری و نگارش:
#لیلا_طیبی (رها)