لیلایی

شعر و ادب و هنر و...

لیلایی

شعر و ادب و هنر و...

لیلایی

وبلاگ خصوصی انتشار نوشته ها و اشعار بانو
#لیلا_طیبی (رها)

بایگانی

نقد شعر - درجا زدن ها

سه شنبه, ۲۵ خرداد ۱۴۰۰، ۰۴:۰۹ ب.ظ

درجا زدن‌ها


 


عنوان مجموعه اشعار : مجموعه هاشور در هاشور ۰۷
شاعر : لیلا طیبی


عنوان شعر اول : ۱
تنها؛

خیابان‌های تهران را

زیر پا می‌گذارم.

می‌اندیشم:

--دخترکان لبنانی،

پای درخت‌های سیب،

یا،،،

دوشیزگان فلسطینی،،،

--در سایه‌سار پرتقال‌ها

با کدامین کابوس

معاشقه دارند؟!




عنوان شعر دوم : ۲




سربازِ بی‌اراده،

انگشت بر ماشه می‌فشارد!

زندانی‌ی نگون‌بخت

با چشم‌های بسته،

دندان به دندان می‌خاید، اما'

***

اسلحه حتا،،،

--فکر نمی‌کند!





#لیلا_طیبی (رها)

#هاشور_در_هاشور 



عنوان شعر سوم : ۰
۰

نقد این شعر از : محمد مستقیمی (راهی)

دوست عزیز مدت‌هاست با پایگاه در ارتباط هستید کارهای بسیاری از شما نقد شده است اما متأسفانه هیچ تحوّلی در آن‌ها دیده نمی‌شود و من امروز به این نکته رسیدم که یک دفتر از آثار خود را به مرور برای نقد می‌فرستید نمی‌دانم این مجموعه‌ی «هاشور در هاشور» چاپ شده است یا خیر در هر حال فرقی ندارد اگر چاپ شده که هیچ ولی اگر چاپ نشده و خیال دارید پس از نقد آثار آن ها ویرایش کنید و بعد چاپ کنید این هم کار درستی نیست چون تجربه نشان داده که وقتی متنی ماهیتش ایراد دارد و بنیانش معیوب است با ویرایش اصلاح نمی‌شود پس توصیه می‌کنم این نقدها را برای آموختن مطالعه کنید تا بیاموزید و در آثار آینده شما اثرگذار باشد البته بد نبود گه‌گاهی هم از آثار تازه‌ی خود برای نقد می‌فرستادید ولی اگر من اشتباه می‌کنم و این آثار اخیر، تازه‌اند و قرار است در مجموعه به آن نام منتشر شوند باید بگویم نقدهای استادان پایگاه همه به هدر رفته‌اند چون تحوّل چشم‌گیری در کارهای شما نمی‌بینم. اولین بار خود من کارهایتان را نقد کردم و این هم بار آخر است در مقایسه پیشرفتی ندیدم نمی‌دانم علت چیست آنچه را اشاره کردم تأمّل کنید چون قرار است کار امروزتان بهتر از دیروز باشد بگذریم! بگذارید تا آثار امروز را بررسی کنیم چون بر این باورم که نقدها را دیگر هنرجویان هم می‌خوانند و اگر برای شما مفید نبوده به آن معنا نیست که برای دیگران هم مفید نیست.

شعر اول:
ببینید شما در خیابان‌های تهران قدم می‌زنید و ناگهان دلتان برای دخترکان لبنانی می‌سوزد که پای درخت‌های سیب و دوشیزگان فلسطینی که پای درختان پرتقال با کدامین کابوس معاشقه می‌کنند! بسیار خوب کدام عامل ذهن شما را به لبنان و فلسطین برده است چرا دختران پاکستانی و درختان انبه و دختران افغانی و مزرعه‌ی خشخاش و دختران ویتنامی و شالیزارها را فراموش کردید و از قلم انداختید کدام احساس شما را به لبنان و فلسطین برده است و تازه معاشقه با کابوس چرا؟
ببینید متن شما می‌توانست چقدر گسترده باشد این گزینش شما از کدام انگیزه است چه چیز در خیابان‌های تهران شما را برانگیخته است که یادی از لبنان و فلسطین بکنید این سیب و پرتقال را از کجا آورده‌اید تنها برای این که سیب لبنانی سیب خوبی است نمی‌دانم و این نمی‌دانم‌ها در متن شما بسیار است.

شعر دوم:
ظاهراً صحنه‌ی یک تیرباران تصویر شده است و راوی هم در مورد سرباز جوخه‌ی اعدام قضاوت می‌کند هم در باره‌ی اعدامی و هم در مورد اسلحه و معلوم نیست چرا؟ فرض کنیم سرباز اراده داشت یا اعدامی دندان نمی‌خایید و اسلحه فکر می‌کرد آیا اعدام صورت نمی‌گرفت چه می‌خواهید بگویید؟ منِ خواننده را می‌خواهید به کجا ببرید غرض از تصویر این صحنه چیست کدام احساس پشت این تصویر است من باید با این تصویر چه بکنم؟ دلم به حال سرباز جوخه بسوزد که اراده ندارد یا به حال اعدامی که لابد نباید تیرباران شود چون قطعاً زندانی سیاسی است و به خاطر اندیشه‌اش به این سرنوشت دچار شده است یا از همه‌ی این‌ها گذشته با اسلحه که تنها یک وسیله است چه بکنم.
همیشه برای بیان نسبی بودن ارزش‌ها از دانشجویانم می‌پرسیدم: قلم یک وسیله‌ی ارزشمند است؟ و معمولاً پاسخ، مثبت بود پس می‌پرسیدم: حتی اگر حکم اعدام یک بی‌گناه را بنویسد؟

من نمی خواهم افکار و اندیشه‌ها را به چالش بکشم می‌خواهم شما را به خلق یک اثر ماندگار در ادبیات هدایت کنم بهتر است شاهکارهای ادبیات نو خودمان را با تأمل بیشتر بخوانید اشعار نیما نمونه‌های بسیار خوبی است ببینید چگونه نیما خواننده در خیال خود سهیم می‌کند فضایی می‌آفریند که تأویل و تفسیر آن با خواننده است او به خواننده نمی‌گوید شاد شو! غمگین شو! دل بسوزان یا هر احساس دیگری او تنها فضای استعاری در مقابل فضای احساس خود که معلوم هم نیست چه بوده است خلق کرده که وقتی خواننده آن را می‌خواند با دیدگاه خود آن را تأویل و بازسرایی می‌کند و از دریچه‌ی نگاه خود واژگان فضای خیال نیما را معنا می‌کند و چه بسا احساسی که به آن می‌رساند مغایر با احساس نیما باشد به عبارت دیگر خواننده‌ی شعر نیما خویش را در آیینه‌ای که نیما صیقل داده می‌بیند نه نیما راو اندیشه‌ها و احساس‌های نیما را و این است ویژگی یک اثر هنری و ماندگار.

 

منتقد : محمد مستقیمی (راهی)

 

محمد مستقیمی با نام هنری (راهی), شاعر , نویسنده, پژوهشگر, مترجم, منتقد در یلدای سال 1330 در روستای چوپانان بخش انارک شهرستان نایین در خانواده‌ای که از پدر انارکی و از مادر بیابانکی بود متولد شد، نسب او از طرف مادر با فاصله‌ی چهار نسل به هنر جندقی و با ...

  • لیلا طیبی

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی